بهنام چگینی، تحلیلگر و حقوقدان در یادداشتی نوشت: در تنش اخیر بین جمهوری اسلامی و اسرائیل، با گذشت حدوداً ده روز از کشتهشدن نظامیان ارشد جمهوری اسلامی ایران، و علیرغم خواست تندروها، هنوز پاسخی به این عملیات کمسابقهی اسرائیل در کشور سوریه داده نشده است. گرچه با عنایت به مجموع صحبتها و مواضع آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران ــ در طی این ده روز و از موعد انتشار اولین بیانیهی تسلیت ایشان در خصوص شهادت نظامی اخیر در سوریه تا آخرین موضعگیریاش در سخنرانی روز عید فطر، میتوان منتظر پاسخی به این عملیات در طی روزهای آتی بود.
دربارهی مجموع این تنشها و پاسخ جمهوری اسلامی ایران ذکر چند نکته ممکن است به بیان کیفیت شکلگیری این سناریو و پیامدهای آن کمک کند:
۱- از چند ماه قبل و نیز از دی ماه ۱۴۰۲ و اتفاقاتی که در سیستانوبلوچستان و نهایتاً انفجاری که در سالگرد شهادت سردار سلیمانی در کرمان رخ داد، سلسلسه اتفاقاتی دومینووار در حال وقوع است که میتوان روندی پیوسته و حسابشده تلقیشان کرد؛
۲- برخورد با آنچه در دیماه اتفاق افتاد و شلیک چند موشک به اربیلِ عراق و پاکستان اگر پایاندهندهی این عملیاتها میبود قاعدتاً اینبار در چابهار و راسک و سوریه شاهد درگیری و شهادت نیروهای نظامی نبودیم و شلیک آن چند موشک و آن سطح برخورد و تقلیل مسئله به جنبهی صرفاً نظامی قطعاً بازدارندگی لازم را (بنابر اعلام مقامات که هدف آن شلیکها بود) ایجاد نکرد، چرا که اگر بازدارندگیای ایجاد کرده بود قاعدتاً نباید به فاصلهی سه ماه عملیاتها و درگیریهایی را به این گستردگی با چنین شدت بیسابقهای در سوریه و بلوچستان (چابهار و راسک) شاهد میبودیم؛
۳- به نظر میرسد که حملهی اخیر به نظامیان جمهوری اسلامی ایران در سوریه و شهادت نظامیان ارشد از جهتی یک سناریوست بهمنظور تحریک و ورود نظام به درگیری گستردهتر و شلیک مستقیم به سمت اسرائیل از داخل خاک ایران. واکنش چه خواهد بود؟ طبعاً این اقدام میتواند زمینهساز تهاجم مؤثر به تأسیسات زیربنایی و بهویژه تاسیسات اتمی در داخل ایران باشد بهعنوان یکی از اهداف طراحیشده. کانون قدرت در جمهوری اسلامی ایران یا در این مورد غفلت کرده یا عامدانه تغافل میکند و متوجه نیست که گام بعدی و گستردگی عملیات اسرائیل چیست و چگونه است و، مهمتر، به شدت آسیبپذیری ایران در چنان شرایطی واقف نیست.
۴- مجموعهی اتفاقات چندماههی اخیر چند ضلع دارد: جمهوریاسلامی ایران، پاکستان، اسرائیل، گروهکهای مسلح تروریست در جنوبشرق و… که هم در آنچه در دیماه اتفاق افتاد نقش داشتند و هم در ادامهی سناریو. در ده روز اخیر نیز بازیگرانِ فعلاً فعال همینها هستند.
۵- در میان این بازیگران دو قدرت و تنها دو قدرت اتمی منطقه (پاکستان و اسرائیل) حضور دارند که شاید در آخرین تلاشها برای مهار قدرت سوم همراه شدهاند. این خودْ زمینه را برای برداشتن گامهای سرنوشتساز فراهم میکند: تشدید بیسابقهی مناقشهی اتمی و احیاناً اقدام به اعلان توانایی تولید بمب اتمی در واکنش به لزوم ایجاد بازدارندگی در این سطح برای ایران، در حال و در آینده. باید دید در مواجهه با این فرصت چه راهکاری اتخاذ خواهد شد.
۶- عملیاتی که چند روز قبل توسط گروه بنیادگرای تروریستی «جیشالعدل» بعد از حملات اسرائیل در سوریه در جنوبشرق ایران انجام شد خود میتواند نشان از پیوندهای پیدا و پنهان احتمالی (البته تا حدودی واضح) بازیگران این مناقشه در اسرائیل و پاکستان و کانون و… باشد علیه صلح و علیه منافع و حقوق ملت ایران. این یکی از آن نکاتی است که کانون قدرت در جمهوری اسلامی ایران نسبت به آن و زنجیرهی رویدادهای احتمالیِ پس از آن لااقل تغافل میکند. حال آنکه نوک کوه یخ سناریو علیه ملّت ایران در چابهار و راسک در هفتهی گذشته بیرون زد و بخش دیگر آن، در آینده، بعد از شلیک هماهنگ به اسرائیل، احتمالاً بروز خواهد کرد.
۷- به نظر میرسد که حتی در بین مقامات ارشد نظام در مواجهه با این موضوع اختلافنظرهای جدی هست چراکه در غیر این صورت نیازی به اعلام چندبارهی رهبری نبود که برخورد و تنبیه و سیلیزدن به اسرائیل حتمیست. شاید بخشی از حسابگران سیاسی و نظامیان در رأس هرم قدرت نسبت به عواقب این نحوهی مواجهه هشدارهایی داده باشند ولی از قرار معلوم رهبری بر اجرای این نوع سناریو تأکید دارد. بنابراین، احتمال وجود یا ایجاد شکاف در آنجا را نیز نباید دستکم گرفت.
۸- نظام در درون این سناریوی مواجهه با اسرائیل یک حرکت داخلی را نیز در زمینهی پوشش و حجاب را در دست اجرا دارد. مجموع مواضع و عملکرد روزهای اخیر مقامات بلندپایه نشان میدهد که این دو مورد را نباید جدا از یکدیگر تحلیل کرد؛
۹- سابقه و توالی چنین مواجهاتی برای جمهوری اسلامی ایران در سالیان اخیر خصوصاً در شهادت سردار سلیمانی، قضیهی هواپیمای اوکراینی و ماجرای حمله به عینالاسد و شلیک هماهنگشده به پاکستان و پاسخ پاکستان در دی ماه ۱۴۰۲ و… نشان میدهد که در این مواقع باید چنین صحنهآراییها و تقابلهایی را بین بازیگران صدرالذکر تا حدودی، کم یا بیش، هماهنگشده دانست مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. ناگفته پیداست که در این وضعیت آنچه بیش از همهچیز نقض و مضمحمل میشود حقوق و خیر جمعی ملت ایران است.