کد خبر : 39516
انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۱۰ - 00:44
دسته‌بندی : دسته‌بندی نشده
چاپ

عبدالکریم حسین زاده: سیاست دولت «راست» و اقتصادش «چپ»؛ این که نمی‌شود

عبدالکریم حسین زاده: سیاست دولت «راست» و اقتصادش «چپ»؛ این که نمی‌شود

عضو فراکسیون امید: جریانات سیاسی در ایران نه به معنای واقعی کلمه چپ هستند و نه راست. مانیفست آن هم بیشتر ملغمه‌ای است از همه اینها. در کشور ما دولتی سر کار می‌آید که نگاه سیاسی آن راست است، نگاه اقتصادی چپ دارد، نگاه فرهنگی‌اش فلان است.


 

به گزارش سایت خبری مدآرا: روزنامه آرمان با عبدالکریم حسین زاده عضو فراکسیون امید مجلس به گفت و گو نشسته اسن که مشروح آن در پی می آید:

این روزها یکی از مباحثی که در مجلس مطرح می‌شود، «طرح استانی شدن انتخابات مجلس» است. ابتدا نظرتان را در این باره بفرمایید و اینکه آیا امکان رسیدن این طرح به انتخابات مجلس یازدهم در اسفند سال ۹۸ وجود دارد؟
رسیدن یا نرسیدن این طرح به انتخابات سال آینده را نمی‌دانم. اما این طرح نهایی شده است و در صحن علنی مطرح خواهد شد. وزیر کشور از مصوب شدن «لایحه جامع انتخابات» در هیأت دولت سخن گفت. از سویی طرح استانی شدن در کمیسیون شوراها تمام شده و به‌زودی به صحن خواهد رفت. اگر شورای نگهبان هم با این طرح موافقت کند به طوری که جسته و گریخته شنیده شده که برخی از اعضای این شورا در کمیسیون مربوطه حضور داشتند و دیدگاه‌های خود را هم مطرح کردند و موافقت ضمنی خود را ابراز داشته‌اند. اگر بنا باشد تا قانون استانی شدن انتخابات مجلس تصویب و اجرا شود، بیش از یکسال فرصت باقی است که به اجرا در‌آید. واقعا یکسال زمان مناسبی است تا هم مجلس و شورای نگهبان و هم وزارت کشور به عنوان مجری انتخابات، روی این قانون به‌طور کامل کار کنند و پروژه را به ثمر برسانند. اما درباره مفید و یا غیرمفید بودن این طرح هم می‌توان ساعت‌ها بحث کرد. اما اکنون زمان مناسب و کافی در اختیار مجلس قرار دارد تا این طرح را عملیاتی کند و دولت هم فرصت خواهد داشت تا زیرساخت‌های اجرایی آن را فراهم آورد. این طرح می‌تواند در این هفته یا پیش از بررسی بودجه در صحن علنی هم مطرح شود. در کل چه به لحاظ تصویب شدن، چه بررسی و تایید نهایی شورای نگهبان و چه به لحاظ به اجرا درآمدن توسط وزارت کشور، زمان کافی در اختیار است تا استانی شدن انتخابات به اسفند سال آینده برسد.
 برخی از نمایندگان معتقدند با استانی شدن انتخابات مجلس، افرادی که در استان امکانات، پول و روابط بیشتری دارند انتخاب خواهند شد و چهره‌های کمتر شناخته شده امکان معرفی خود به مردم و حضور در رقابت را نخواهند داشت. از سویی برخی دیگر از جمله نمایندگان تهران و کلانشهرها می‌گویند استانی شدن به وظایف اصلی «نمایندگی» نزدیک‌تر است. نظر شما در این باره چیست؟
چند نکته را باید مد نظر داشت. آیا پول کثیف در سیاست و انتخابات وجود ندارد؟ آیا افرادی نیستند که از این طریق به برخی کاندیداها کمک مالی می‌کنند؟ واقعیت این است که نمی‌توان منکر وجود پول‌های کثیف در سیاست شد. اتفاقا به نظرم بر عکس نظر برخی که می‌گویند قدرتمندان و پولدارها قدرت بیشتری در انتخابات استانی خواهند داشت، بنده می‌گویم این طرح هزینه فایده‌های مالی را بسیار کاهش خواهد داد. زیرا اگر قرار باشد انتخابات مجلس استانی شود و لیست بسته شود، احزاب در هر استان فراخور نیاز سرمایه گذاری می‌کنند و مردم در تمام استان‌ها و مناطق به لیست‌ها رأی بدهند، باید مثلا هر کاندیدایی ابتدا هزینه ورود خود به لیست را پرداخت کند و مشارکت داشته باشد، سپس که لیست‌ها مشخص می‌شود و افراد تعیین می‌شوند، پول‌های جمع آوری شده در پروسه تبلیغات نهایی نامزدها توسط لیست‌ها، احزاب و گروه‌ها هزینه می‌شود و تمام این هزینه کردها هم به وزارت کشور باید گزارش شود تا همه این پروسه تبلیغات، شفاف، روشن و دقیق در اختیار وزارت کشور به عنوان متولی برگزاری انتخابات قرار بگیرد. لذا تصورم این است که اولا به شفاف سازی مالی گروه‌ها و لیست‌ها کمک می‌کند و از ورود پول‌های کثیف هم جلوگیری می‌شود زیرا باید هزینه‌ها به وزارت کشور گزارش شده و طبعا دستگاه‌های نظارتی هم ناظر این گزارش‌ها خواهند بود. دوم اینکه احزاب و جریانات سیاسی خودشان می‌توانند و از سویی ماده ۱۰ احزاب وزارت کشور هم ناظر بر تبلیغات و هزینه کردها باشند. نکته دیگر اینکه کنترل بیش از ۲۰۰ حوزه انتخابی کار بسیار سختی است اما کنترل لیست‌ها و جریانات سیاسی بر اساس شماره حساب ارائه شده آنها و کاندیدایی که معرفی می‌کنند آسان‌تر خواهد بود و میزان هزینه و پول وارده و خرج شده آنها ساده‌تر کنترل می‌شود. این امر می‌تواند در شفاف سازی، رقابت سالم، کنترل پول‌های کثیف و… کمک شایانی کند. در هر استان و شهرستانی مشخص می‌شود که از چه حسابی به چه لیستی و چه شخصی پول واریز می‌شود و کاملا از سوی دستگاه‌های نظارتی و امنیتی قابل ردیابی خواهد بود. اگر A ریال هم پول کثیف وارد تبلیغات و رقابت شود، می‌توان جلوگیری کرد و یا مورد بازخواست قرار داد. اما نکته بعدی به لحاظ کارکردی و اجرایی است.
 برخی هم می‌گویند ممکن است در صورت اجرایی شدن انتخابات استانی، میزان مشارکت کاهش یابد زیرا در بسیاری از استان‌ها و شهرستان ها، آرای مردم قومیتی و طایفه‌ای است. در این رابطه چه نظری دارید؟
قبول ندارم که مشارکت مردم کاهش خواهد یافت. حتی در مناطقی که قومیتی رأی می‌دهند. ببینید بنده در استان خودم (آذربایجان غربی) که کاندیدا می‌شوم باید حداقل به ۱۵ شهرستان سفر کنم و نقطه نظرات خود را بیان کنم. در حوزه‌ای که ثبت نام می‌کنم بین ۱۰ تا ۲۰ درصد آرا را باید اخذ کنم و به‌علاوه رأی سایر شهرستان‌ها. لیستی بودن این ویژگی را خواهد داشت که چهره‌ها و افراد شناخته شده استان‌ها، در تمام شهرستان‌ها و بخش‌ها و حوزه‌ها حضور یابند و دیدگاه‌ها و نظرات خود را برای تمام مردم استان بیان کنند. همین امر می‌تواند شور و هیجان تازه‌ای به جو سیاسی در استان‌ها بدهد و نه تنها میزان مشارکت را کاهش نمی‌دهد بلکه حضور افراد نخبه و پرسابقه و معروف می‌تواند به بالا رفتن میزان آرا و مشارکت مردم کمک کند. اساسا نهاد قانونگذاری باید جایگاه حضور نخبگان به مفهوم واقعی آن و افراد کارآمد باشد. یکی از مشکلات عرصه سیاسی کشور این است که افراد برای «سیاست» و کار سیاسی تربیت نشده‌اند. وقتی در انتخابات لیستی و حزبی رأی داده شود، افراد چهره‌ها آرام آرام وارد احزاب شده و در آنجا و به شکل تشکیلاتی و حزبی تربیت می‌شوند و در نهایت در شوراها و مجلس و جاهای دیگر رشد پیدا می‌کنند و کار سیاسی و مدیریتی را آموزش می‌بینند و کسب تجربه می‌کنند. شاید در ابتدای امر مشکلاتی وجود داشته باشد اما چشم انداز آن مطلوب خواهد بود. به‌علاوه اکنون چهره‌های سیاسی کارآزموده و باتجربه، در هر دو جریان سیاسی وجود دارند. افرادی که نماینده بودند معاون، وزیر، استاندار یا فرماندار بودند اکنون در همین پایتخت ساکن شده‌اند و هیچ فعالیت توسعه‌ای و کارکرد اجرایی برای کشور و با مناطق خود که در آنجا خدمت کرده و مدیریت داشتند ندارند و به مناطق خود باز نمی‌گردند. اگر همه این مدیران به شهرها و مناطق خود بازگرداند و با نماینده شدن در مناطق خود، با توجه به تجربیات فریادشان عامل توسعه و پیشرفت حوزه انتخابیه و شهر خود خواهند شد و از سویی سطح کیفی قانونگذاری در مجلس هم بالا خواهد رفت و کیفیت کارها در حوزه‌های انتخابیه افزایش خواهد یافت. این مساله را هم باید از نکات مثبت استانی شدن انتخابات مجلس دانست. لذا به نظر بنده دامنه حضور چهره‌های باتجربه سیاسی و مدیریتی در استان‌ها و حوزه‌های انتخابیه می‌تواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. به لحاظ کار حزبی هم این طرح می‌تواند احزاب و کار حزبی را قوی‌تر کند. نمی‌توان کار حزبی ناقض و به شکل فعلی که کم بازده و پر ایراد است پی گرفت. اکنون یک نماینده، یک وزیر یک معاون یا دولت تخلفی می‌کند یا عملکردش منفی است، هیچ جریانی یا حزبی پاسخگوی عملکرد آن فرد یا آن دولت نیست. برای مثال در این رویه فعلی رأی آوری، افراد پاسخگوی مانیفست حزبی و جریانی خود نیستند و تعهدی به آن ندارند. مردم هم نمی‌دانند که بالاخره چه کسی باید به عملکردهای غلط، رفتارهای نامناسب یا ادبیات ناپسند فلان نمایندهای مدیر یا وزیر رسیدگی کند و مورد بازخواستش قرار دهند. این یک واقعیت است و یکی از عمده ایرادات کار سیاسی فعلی در کشور، همین عدم پاسخگویی به مردم در قبال عملکردهاست.
 به نکته خوبی اشاره کردید و آن هم عدم پاسخگویی مسئولان و منتخبان مناصب انتخابی به مردم. آیا در این طرح استانی شدن انتخابات مجلس، اشخاص و یا جریان‌هایی واهمه اجرایی شدن آن را دارند؟
به نظرم کسانی که از پاسخگو بودند به مردم گریزان هستند و شفافیت را برنمی‌تابند نگرانند. افرادی که از استانی شدن انتخابات مجلس نگرانی دارند همان‌هایی هستند که می‌ترسند پاسخگوی مردم باشند. همیشه نمی‌توان به شکل فردی پاسخگوی همه عملکردها بود. باید احزاب و جریان‌ها وظیفه پاسخ دادن به افکارعمومی را بر عهده بگیرند. برای مثال اگر بنده از وظایف و حدود اختیارات و مانیفست حزب خود تخطی کنم؛ در هر جایگاه و سمتی که باشم در مجلس یا دولت، مردم باید بدانند در آن صورت گریبان چه کسی را بگیرند. اما اگر احزاب وارد میدان شوند می‌توانند پاسخگوی مطالبات و برنامه‌های خود باشند. در شرایط فعلی که احزاب و جریان‌ها پاسخگو نیستند و فضای سیاسی کشور غبارآلود است، دلیلش عدم وجود احزاب و یا عدم کارکرد مناسب آنهاست. واقعیت این است که خلأ احزاب میداندار عرصه سیاسی کشور در دست افراد و چهره‌هایی است که قدرت و ثروت دارند. اگر احزاب با قدرت وارد عرصه سیاسی و انتخاباتی شوند، جریان قدرت و ثروت به حاشیه رانده می‌شود. باید به قدرت انتخاب مردم احترام گذاشت نه اینکه گفته‌اند شود مردم به‌خاطر پول یا زور کسی به او رأی می‌دهند بلکه بر آشنای مصالح و منافع ملی دست به انتخاب می‌زنند و نه خواسته‌ها و فرامین قدرتمندان و ثروتمندان. اگر فرآیند تحزب را پیش ببریم، گام‌های مثبتی در راه توسعه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برخواهیم داشت.
  یکی از مشکلات اصلی احزاب در کشور این است که در بسیاری از وقایع بسیار فشل و منفعل عمل می‌کنند یا نهایت کارشان این است که سالی یک بار کنگره برگزار کنند و دور هم جمع شوند و بیانیه بدهند! نظرات شما قابل پذیرش است اما با این احزاب فشل و تنبل (از نظر سیاسی) چه باید کرد؟
بله سخن شما را قبول دارم و کاملا درست است. جریان سیاسی و حزبی کشور را تحزب گرایی و کار حزبی نمی‌دانم. یک تعداد شبه حزب یا جریان سیاسی است نه حزب. اساسا گفتمان سیاسی حزب اعتمادملی با اتحادملت یا کارگزاران سازندگی چیست؟ یعنی مانیفست و مواضع جریان اصلاحات تا این اندازه متفاوت و گسترده است که نیاز به چند حزب دارد؟ در بسیاری کشورهای توسعه یافته دو یا سه حزب اصلی و مهم وجود دارد که تا دورافتاده‌ترین نقاط هم کادرسازی می‌کنند، گفتمان حزبی خود را گسترش می‌دهند و به لحاظ اجتماعی و فرهنگی مواضع خود را به جامعه منتقل می‌کنند و با این سیاست افراد را تربیت می‌کنند و برای مناصب بالاتر آماده می‌کنند. وقتی انتخابات مجلس را به سمت استانی شدن احزاب قوی و صاحب فکر و نیروی کارآمد وارد عرصه رقابت می‌شوند و نه شبه احزابی که چند نفر دور هم جمع می‌شوند و گعده سیاسی تشکیل می‌دهند و هیچ جایگاه مردمی هم ندارند، از کارزار انتخاباتی خارج خواهند شد. فشار به احزاب در طرح استانی شدن انتخابات مجلس باعث می‌شود تا این فشار آنها را وادار می‌کند تا از قالب‌های کوچک و چند نفره، خود را بسط دهند و در سطح کشور، استان‌ها و شهرهای کوچک و حتی مناطق و محله‌های شهری هم خود را عرضه کنند و به کادرسازی بپردازند و کارها و برنامه‌های کلان را در آینده پیاده کنند.
 اما در غرب به لحاظ سیاسی دو ادبیات چپ و راست وجود دارد و عمده احزاب یا چپ گرا هستند یا راست گرا. اما در ایران چپ و راست گفتن گاهی فحش محسوب می‌شود!
جریانات سیاسی در ایران نه به معنای واقعی کلمه چپ هستند و نه راست. مانیفست آن هم بیشتر ملغمه‌ای است از همه اینها. در کشور ما دولتی سر کار می‌آید که نگاه سیاسی آن راست است، نگاه اقتصادی چپ دارد، نگاه فرهنگی‌اش فلان است. مشکل این است که هیچ یک از احزاب، گفتمان سازی نمی‌نکرده‌اند و از کارکرد صرفا انتخاباتی خود خارج نشده‌اند و در بستر جامعه و بین مردم حضور ندارند. باید خود را به مردم معرفی کنند و بگویند تفکر چپ یعنی چه، راست یعنی چه؟ احزاب مانند اتویی شده‌اند که مردم از آنها گریزانند می‌ترسند دستشان به آن بخورد و بسوزد (زیرا احزاب و شبه احزاب ما، گفتمان سازی نکرده‌اند و با توده مردم ارتباط نداشته‌اند) در حالی که می‌تواند کارکردهای مثبتی هم داشته باشد. احزاب در ایران هنوز نتوانسته‌اند که خود را به جامعه بشناسانند. نگاه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هر کدام از اینها چیست؟ بطن جامعه هیچ شناختی ندارند. دولت‌هایی هم که سرکار می‌آیند (چه اصلاح‌طلب چه اصولگرا) در دوره‌های مختلف، اگر به نوع ساختار آنها نگاه شود؛ در حوزه فرهنگ، سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی و غیره کاملا با پایگاه رأی آنها تفاوت دارد. مثلا پایگاه رأی دولتی چپ است، اقتصادش را کاملا راست اجرا می‌کند! معلوم نیست یک ملغمه‌ای از چپ و راست در رویکردهای سیاسی ما وجود دارد. جریان‌های سیاسی در کشور هنوز بر اساس خاستگاه‌های سیاسی خود شکل نگرفته‌اند و نتوانسته‌اند یک خواستگاه و منش سیاسی مشخصی را برای خود و اعضای خود ترسیم کنند. در هر صورت اگر معتقدیم که در ابتدای یک پروسه قرار داریم، باید مسیر طبیعی آن طی شود و احزاب به شکل و جایگاه واقعی خود برسند تا بتوانند به عنوان بخش مدنی و اجتماعی عرصه سیاسی و قدرت، به وظیفه اصلی خود بپردازند.
 آیا اساسا استانی انتخابات مجلس شدن می‌تواند به این پروسه تحزب گرایی و اهمیت کار حزبی منجر شود؟
بله؛ باید به این سمت حرکت کنیم. کسی از بیرون نمی‌آید تا همه چیز را حاضر و آماده در اختیار عرصه سیاسی ما بگذارد تا به‌وسیله آن کارهایمان را پیش ببریم. خودمان باید از جایی آغاز کنیم. ممکن است هزینه‌هایی هم داشته باشد اما نباید به خاطر ترس از برخی هزینه خودکشی کنیم. باید نقاط ضعف را پیدا و برطرف کنیم و نقاط قوت را تقویت کنیم. به نظرم انتخابات استانی، مزایا و برکاتش بسیار بیشتر از مضراب و نکات منفی آن خواهد بود. ضمن اینکه معتقدم این پروسه، کشور را در مسیر توسعه هر چه بیشتر سیاسی قرار خواهد داد. اکنون ما در کشور با معضل وجود قوانین زائد و اضافی رو‌به‌رو هستیم از سویی باید برخی قوانین که مورد نیاز امروز جامعه است را تصویب کنیم و سوم قوانین زیادی نیاز به اصلاح و تنقیح دارند و خود دارد که باید به تمام این سه مورد رسیدگی شود. هنوز در کشور به یک آسیب شناسی دقیق و مطالعه شده از این حجم از قوانین نرسیده‌ایم. باید همه این‌ها را بررسی و کارآمد کرد. در بحث نظارت هم با مشکلات رانت، فساد، ویژه خواری، اختلاس، رشوه و غیره در گوشه کنار کشور رو‌به‌رو هستیم که باید قوه مقننه که نظارت از جمله وظایف اصلی و اساسی آن است، باید فراغتی برای رسیدگی به این امور را داشته باشد یا خیر. اما اکنون فکر و ذکر نمایندگان مشکلات اجرایی حوزه‌های انتخابیه خود شده است که از تهران برای تمام نقاط کشور، برنامه چیده می‌شود و نمایندگان عملا کارگزاران اجرایی شده‌اند. این امر با دو وظیفه اصلی قانونگذاری و نظارت کاملا در تعارض است و باید به‌سرعت رفع شود.

اخبار مرتبط:
ذخیره سد زاینده‌رود به ۳۸۳ میلیون مترمکعب رسید
ذخیره سد زاینده‌رود به ۳۸۳ میلیون مترمکعب رسید

مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای اصفهان گفت: ذخیره سد زاینده رود به ۳۸۳ میلیون مترمکعب رسیده است.

آب در رودخانه زاینده‌رود اصفهان دوباره جاری شد
آب در رودخانه زاینده‌رود اصفهان دوباره جاری شد

اصفهان- آب زاینده‌رود در زیر پل‌های تاریخی شهر اصفهان دوباره جاری شد.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق محفوظ است