رجانیوز: با این شرایط، اصولگرایان اندکاندک دچار اضمحلال خواهند شد
سایت رجانیوز نزدیک به یک طیف تندرو در بین اعضای جبهه پایداری ضمن انتقاد از احتمال ائتلاف با شورای ائتلاف اصولگرایان نوشت: بر اساس مبانی دینی، هر وحدتی با هر شخصی مطلوب نیست، بلکه زمانی وحدت ارزش دارد که بر اساس حق، باعث پیشرفت حق و در جهت رسیدن به هدف مقدسی باشد.
به گزارش سایت خبری مدارا؛ سایت رجانیوز، رسانه نزدیک به جبهه پایداری با انتشار گزارشی در خصوص ائتلاف بین جریان اصولگرایی نوشت: نزدیک انتخابات، کلیدواژه «وحدت» محور اصلی سخن جریانها و گروههای مختلف سیاسی میشود. هرکدام سعی میکنند با استفاده از این کلمه، سهم بیشتری در فهرست نهایی جبهه انقلاب داشته باشند. بااینحال تجربه تاریخی نشان میدهد اگر در این همافزایی، به مبانی فکری بنیادین توجهی نشود، نقطه پایانی این مسیر چیزی جز تفرقه، اختلاف و ورود همزمان کاندیداهای مختلف نخواهد بود.
در سالهای گذشته، وحدت در میان نیروهای سیاسی و انقلابی به یکی از مباحث داغ روزهای ماقبل انتخابات تبدیل شده و هر یک از احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی دراینخصوص به اتخاذ مواضع مختلفی روی آوردهاند.
با بررسی تاریخچه مکانیسم وحدت در جبهه اصولگرایی، شاید بتوان اولین تجربه را در دوره اصلاحات و پیش از انتخابات ۸۴ در نظر گرفت. تجربهای که به شکلی تلخ و ناموفق پیش رفت و عملاً از درون پاشید. در تجربه سال ۸۴، تصمیمگیری برای کاندیدای انتخاباتی ابتدا برعهده «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» گذاشته شد؛ اما تصمیمات این شورا بهجای تکیه بر مبانی و ارزشها، حول محور قدرت شخصیتها و سهمیهبندی سیاسی جریان پیدا کرد که در نهایت یک شکست بزرگ برای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به ریاست ناطق نوری رقم زد.
پس از تجربه تلخ و ناموفق «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب»، شرایط پیش از هر انتخابات این اجازه را نداد تا سران جناح اصولگرایی مکانیسمی برای ارائه لیست یا کاندیدای واحد ارائه کنند. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ تشکلهای مختلف اصولگرایی تقریباً در حمایت از محمود احمدینژاد به اجماع رسیدند که البته شدت و ضعف وجود داشت و موارد استثنایی هم به چشم میخوردند. بااینحال انتخابات مجلس نهم در سال ۹۰ فاقد چنین شرایطی بود؛ چراکه با قهر عموم جناحهای اصلاحطلب از صندوق آرا و تحریم انتخابات، عملاً رقابت درون جناحی بر صندوقهای رأی حاکم بود.
رقابت «وحدت گفتمانی» و «وحدت تاکتیکی»
در این انتخابات، جبهه پایداری با اعتراض به فرایند وحدت اصولگرایان، راه خود را از آنها جدا کرد. پایداری در این انتخابات تلاش کرد بر اساس گفتمان خود به ارائه فهرست نمایندگان مدنظر خود بپردازد که نتیجه آن، حضور افرادی ناشناخته در لیست این جبهه بود که بیانگر توجه به افراد اصلح بهجای صالح مقبول توسط آنان بود.
در مقابل جبهه متحد اصولگرایان به یک تقسیمبندی سیاسی روی آوردند و بنا بر آن تقسیمبندی به یک وحدت تاکتیکی رسیدند که البته خیلی زود به شکست انجامید؛ چراکه ترکیب نامتجانس این فهرست سبب شد تا دو گروه اصلی سیاسی تشکیلدهنده این فهرست یعنی حزب مؤتلفه و جمعیت ایثارگران تنها در ظاهر با هم ائتلاف کنند و در دوران انتخابات هر کدام اعضای گروه مقابل را از فهرست رأیدادن حذف کنند و لیستهایی همچون «اصولگرایان اصلح» به وجود بیاید!
چندی بعدازاین انتخابات بود که تحلیل اعضای جبهه پایداری مبنی بر نادرست بودن سازوکار وحدت تاکتیکی و تلاش برای تشکیل یک ائتلاف گفتمانی، تأیید شد و اختلافات گسترده میان اعضای جبهه متحد اصولگرایان بر سر اعضای هیئترئیسه مجلس نهم، همگان را به این نتیجه رساند که از ابتدا هم وحدتی در کار نبوده است و صرفاً یک ائتلاف سیاسی در این زمینه برای ورود به مجلس صورتگرفته است.
شکست مکرر این فرایند این بار هم تجربه عبرتآموزی برای برخی اصولگرایان به همراه نداشت. انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در سال ۹۲ موعدی بود تا مسیر آزموده شده مجدداً آزمایش شود. در تجربههای پیشین هرچند فرایند وحدت شکست میخورد؛ اما نتیجه تا حد قابلقبولی به نفع جبهه اصولگرایان بود؛ اما وحدت تاکتیکی در انتخابات سال ۹۲ شکستی تاریخی و مفتضح را برای اصولگرایان رقم زد.
این فرایند شکستخورده در انتخابات بعدی هم همراه اصولگرایان بود؛ اما پرسش مهم، چرایی این شکستهای پرتعداد «مکانیسم وحدت» در کارنامه آنهاست؟
وحدت در جبهه اصولگرایان بیش از آنکه یک اعتقاد باشد، یک تاکتیک سیاسی برای کسب کرسیهای قدرت است و به همین دلیل خیلی زود و پیشوپس از انتخابات فرومیپاشد.
بر اساس مبانی دینی، هر وحدتی با هر شخصی مطلوب نیست، بلکه زمانی وحدت ارزش دارد که بر اساس حق، باعث پیشرفت حق و در جهت رسیدن به هدف مقدسی باشد. در چنین شرایطی نباید برای دستیابی به وحدت از اعتقادات حق دست برداشت، چرا که مطلوبیت وحدت به حق بودن محور آن است و حق نباید فدای وحدت شود.
در سال ۹۸ اما شورای ائتلاف، از تاکتیک جدیدی به نام «اشتراک صفر یا اشتراک تهی» رونمایی کرد که کاملا مخالف سخنان رهبری درباره وحدت است. در انتخابات مجلس یازدهم و پیش از وحدت با جبهه پایداری در روزهای آخر، شورای ائتلاف با پیامک به نامزدهای منتخب خود اعلام کرده بود در صورت نرسیدن به یک لیست واحد به همراه دیگر جریانهای انقلابی، نامزدهایی که در لیست شورای ائتلاف هستند، باید تعهد دهند که تنها در همین لیست باقی خواهند ماند و در صورت حضور در لیستهای انتخاباتی دیگر، از لیست آنها کنار گذاشته میشوند. یکی از آسیبهای این ایده، تبدیل وحدت به یک موضوع صفر و صدی است، به این معنا که یا باید تمام لیست مشترک باشند یا هیچکدام از نفرات این لیست. درحالی که اگر وحدت براساس اصول مشترک باشد، درصورتی که یک لیست صددرصد مشترک به وجود نیامد، میتوان «وحدت حداکثری» را دنبال کرد. به بیان دیگر، زمانی که برخی از نامزدهای اصلح، مورد اجماع گروههای مختلف سیاسی هستند، حضور آنها میتواند نشان دهنده اصول مشترک و وحدت آفرین باشد. در چنین شرایطی است که به طور خودکار پنبه ایدهای که خاستگاهش نه اصول مشترک، که باند و جریانهای سهم خواه سیاسی است زده خواهد شد.
زمانی که مبانی مشترک و مستحکمی وجود نداشته باشد و وحدت بهجای آنکه حول محور اصول باشد حول محور قدرت شخصیتها بچرخد، بدیهی است در تزاحم میان آنها، مبانی ارزشی به کنار رانده میشود و قدرت چهرهها حرف اول را میزند.
گروههای اصولگرایی تا زمانی که به یک وحدت گفتمانی بر سر مسائل اصولی دست پیدا نکنند، وحدت تاکتیکیشان شکست خواهد خورد و اندکاندک دچار اضمحلال خواهند شد.
روز گذشته شبکه سوم سیما در یکی از ساعات پربیننده تلویزیون، تریبون خود را به میثم مطیعی اختصاص داد تا از سفر تبلیغاتی خود به تایلند که مورد انتقاد مردم قرار گرفته بود، دفاع کند.
روزنامه همشهری نوشت: مرزبندی با زیادهخواهان و جلوگیری از انتصاب افراد بدسابقه(که اظهار ندامت نکردهاند) بهخصوص در مدیریت سطوح بالا و میانی، از دیگر اقداماتی است که دکتر پزشکیان برای صیانت از رویکرد اصلی دولت خود یعنی وفاق، میتوانند انجام دهند.
صاد زیباکلام گفت: تنها کسی را که میتوانم محکم بگویم پای دموکراسی ایستاد، مرحوم مهندس بازرگان بود. من واقعاً دیگر نمیشناسم زندانیان سیاسی دیگر زمان شاه را که بعد از انقلاب دموکراسی برایشان اهمیت داشت و پای دموکراسی ماندند. به جز مرحوم آیتالله طالقانی و مرحوم آیتالله منتظری نمیتوانم روحانیون دیگری را پیدا کنم و بگویم دموکراسی برایشان خیلی اهمیت داشت.