به گزارش
سایت خبری مدارا؛ فریدون مجلسی در یادداشتی با عنوان «نگرانی اسراییل از احیای روابط تهران و ریاض» در روزنامه اعتماد نوشت: توافق تهران و ریاض برای احیای روابط دوجانبه اتفاق بسیار مهمی است اما هنوز نمیتوان درباره فرجام آن قضاوت کرد. این توافق روی کاغذ یک نتیجه اولیه داشته که «احیای روابط دوجانبه» ایران و عربستان سعودی و «بازگشایی سفارتخانهها» طی یک بازه زمانی معلوم است اما جزییات آن هنوز روشن نیست. برای تحلیل این توافق باید محتاط بود. بهطور معمول در رابطه میان دو همسایه با ظرفیتهای مشابه ایران و عربستان سعودی از نظر ثروت باید تجارت دوجانبه گستردهای وجود داشته باشد و هر دو طرف از این رابطه سود قابلتوجهی ببرند اما در عمل آنچه میان ایران و عربستان در مرحله فعلی اتفاق میافتد نوعی آتشبس است.
چه در گذشته و چه امروز و چه فردا چشماندازی برای توسعه جدی روابط اقتصادی وجود ندارد و نشانهای هم دیده نمیشود که امکان توسعه این رابطه در کوتاهمدت وجود داشته باشد. این در حالی است که دو طرف میتوانند در بعضی حوزهها تامینکننده نیاز یکدیگر باشند؛ در حوزه پتروشیمی عربستان کشوری پیشرو است و ایران میتوانست بازاری برای محصولات آنها باشد و در حوزههایی نظیر صادرات فولاد یا سیمان هم ایران وضعیت خوبی دارد و عربستان بازاری مناسب برای این محصولات ایران به نظر میرسد. اقتصاد نشاندهنده عمق واقعی یک رابطه و توصیفکننده وضعیت واقعی یک رابطه است. آنچه مانع از بهرهمندی اقتصادی میشود تضادهای سیاسی است. این نشان میدهد چشمانداز آینده روابط تهران و ریاض در آینده نزدیک چگونه است.
اما همین توافق فعلی هم برای برخی بازیگران منطقهای نگرانکننده است. نگرانی اسراییل یک نگرانی کلان است. آنها میدانند که جمهوری اسلامی ایران موجودیت اسراییل را از اساس قبول ندارد و به همین دلیل به اغلب فعالیتهای ایران ازجمله فعالیتهای هستهای و موشکی به عنوان یک منبع تهدید نگاه میکنند. اسراییل خوشبین بود که توافق ابراهیم باعث شود کشورهای عربی به همراه اسراییل و ایالات متحده، ایران را در نوعی محاصره قرار دهند. عربستان اما به دلایلی به خصوص در سالهای اخیر تلاش دارد که بازی دیگری را دنبال کند. انتخاب ریاض توسعه اقتصادی در داخل است و دستیابی به این هدف ایجاب میکند که سیاست تنشزدایی در دستور کار قرار گیرد. آنها معتقدند دستیابی به قدرت اقتصادی قابل توجه باعث میشود که آنها به مرور زمان به بازدارندگی نظامی هم دست پیدا کنند.
اسراییل تنشزدایی میان ایران و اعراب را مانعی برای عادیسازی روابط با سایر کشورهای عرب منطقه که هنوز تن به عادیسازی ندادهاند، میداند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل هم آگاه است که اگر ایران بتواند بر مشکلات خود در حوزه سیاست خارجی غلبه کرده و با تنشزدایی روابطی عادی با همسایگان خود و سایر کشورهای جهان برقرار کند این مساله به تقویت توان اقتصادی ایران منجر خواهد شد و نوعی بازدارندگی جدی برای ایران در برابر اسراییل ایجاد خواهد کرد. به همین دلیل هم بود که اسراییل همواره میکوشید تا ایران را یک تهدید واقعی و جدی برای کشورهای منطقه نظیر عربستان، کویت، قطر، عمان و بحرین و سایر کشورها بازنمایاند.
برای اسراییل که برنامه هستهای ایران را یک تهدید میدید و این روزها با غنیسازی بالای ۶۰ درصدی بیش از همیشه نگران است، همواره گزینه حمله نظامی به تاسیسات ایران به عنوان یک گزینه جدی مطرح بود. برای عملی ساختن این گزینه آنها همکاری کشورهای عربی و در راس آنها عربستان را یک پیششرط لازم میدید و حالا نگران است که همگامی و همسویی عربستان با اسراییل در موضوع ایران از بین برود. واسطهگری چین هم در این میان حائز اهمیت است. چین برای تامین انرژی مورد نیاز خود به خاورمیانه متکی است. عربستان یکی بزرگترین تامینکنندگان نفت چین است، قطر بخش مهمی از نیاز چین به گاز را رفع میکند و ایران نیز صادرات مستمر نفت به چین دارد. پکن برای حفظ منافع اقتصادی خود از تنشزدایی در منطقه خلیج فارس و اصلاح نسبی روابط میان تهران و ریاض سود میبرد.
برای تهران و ریاض هم تنشزدایی یک اتفاق سودمند است و میتواند مفید و زمینهساز اتفاقات خوب باشد. اما نیاز است مجموعهای از اقدامات دیگر نیز همزمان با احیای روابط دوجانبه با عربستان سعودی بهطور جدی پیگیری شود. تلاش برای خارج کردن کشور از لیست سیاه کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) که پیششرط داشتن استقلال بانکی و روابط بانکی با دیگر کشورهای جهان است، پایان دادن به بحرانهای منطقهای و بینالمللی و گفتوگو و مذاکره برای فراهم کردن شرایطی برای رفع تحریمها ازجمله ضروریات است. مردم ایران باید بتوانند در سایه ثروت ملی و مواهب گستردهای که در این سرزمین وجود دارد زندگی خوبی داشته باشند.