کد خبر : 200660
انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۶ - 17:25
دسته‌بندی : اجتماعی، اخبار ویژه
چاپ

متفرق‌کردن مردم با شلیک گاز اشک‌آور در سقز

پس از انجام مراسم خاکسپاری مهسا امینی بخشی از مردم از محل خاکسپاری متفرق شدند اما شماری از آنها در محل باقی ماندند و اقدام به سردادن شعارهایی برای رسیدگی و بررسی دقیق ابعاد ماجرا شدند. همچنین در بین جمعیت افرادی بودند که شعارهای اعتراضی سردادند.

متفرق‌کردن مردم با شلیک گاز اشک‌آور در سقز

به گزارش سایت خبری مدارا؛صبح امروز پیکر مهسا امینی با حضور خانواده و شماری از مردم سقز در آرامستان آیچی این شهر خاکسپاری شد.

پس از انجام مراسم بخشی از مردم از محل خاکسپاری متفرق شدند اما شماری از آنها در محل باقی ماندند و اقدام به سردادن شعارهایی برای رسیدگی و بررسی دقیق ابعاد ماجرا شدند.

همچنین در بین جمعیت افرادی بودند که شعارهای اعتراضی سردادند.

این افراد سپس به سمت فرمانداری سقز حرکت و در مقابل ساختمان فرمانداری تجمع و شروع به شعار دادن کردند.

افراد حاضر در این تجمع پس از حضور نیروهای انتظامی و شلیک گاز اشک‌آور متفرق شدند.

اخبار مرتبط:
پلیس پایتخت: تیراندازی روز گذشته در باقر شهر، به علت درگیری بین قاچاقچیان و مأموران بوده/ توقیف مواد مخدر شیشه و دو قبضه سلاح جنگی
پلیس پایتخت: تیراندازی روز گذشته در باقر شهر، به علت درگیری بین قاچاقچیان و مأموران بوده/ توقیف مواد مخدر شیشه و دو قبضه سلاح جنگی

مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ اعلام کرد که تیراندازی روز یکشنبه در باقرشهر به علت درگیری بین قاچاقچیان مواد مخدر و مأموران پلیس بوده است.

واکنش سازمان نظام پزشکی به «فروش مدرک پزشکی در اینستاگرام»
واکنش سازمان نظام پزشکی به «فروش مدرک پزشکی در اینستاگرام»

معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی ایران به تبلیغات «فروش مدرک پزشکی در اینستاگرام» واکنش نشان داد.

جزئیات جدید از سرنوشت ۹ مفقودی‌ انفجار بندر شهید رجایی؛ همسر افسانه تیما از گردنبند طلایی که به قفسه سینه جسد چسبیده بود او را شناسایی کرد
جزئیات جدید از سرنوشت ۹ مفقودی‌ انفجار بندر شهید رجایی؛ همسر افسانه تیما از گردنبند طلایی که به قفسه سینه جسد چسبیده بود او را شناسایی کرد

روزنامه اعتماد نوشت: وقتی همسر افسانه تیما برای شناسایی جسد او آمده بود، نتوانست هویت افسانه را تشخیص دهد؛ پیکر او به‌شدت سوخته بود. با این حال همسر افسانه از گردنبند طلایی که به قفسه سینه او چسبیده بود، افسانه را شناسایی کرد.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق محفوظ است