مادر یک دانشآموز: به صورت شیفتی از مدرسه فرزندم مراقبت میکنیم/ وقتی هیچکس مسوولیت به عهده نمیگیرد، کار دیگری از ما بر نمیآید
مادر یک دانشآموز کلاس نهم، در این مورد میگوید: «بچهها هم مثل ما ترسیدهاند، اما بیشتر از آنکه ترسیده باشند، دوست دارند به هر راهی از زیر بار مدرسه فرار کنند. دو سال درس خواندن زیر پتو باعث شده که بچهها به طور کلی میل کمتری به حضور در جمع و شرکت در کلاس به صورت حضوری داشته باشند، حالا هم نگرانیها را بهانه میکنند میخواهند مدرسه را تعطیل کنند، این راهش نیست. اما از طرفی والدین هم نگران هستند و نمیتوانند دایم با بچهها جنگ کنند. اگر بچه را به مدرسه بفرستند و بچه با علایم مسمومیت به بیمارستان برود، آنوقت چطور دوباره به والدینش اعتماد خواهد کرد؟ اینها سوالهایی است که هر روز و هر ساعت از خودمان میپرسیم و کسی جوابی برای آن ندارد.»