به گزارش سایت خبری مدارا: نامه نیوز نوشت: محمدرضا عارف در شرایطی که قیمت گوشت گوساله و گوسفند سر به فلک میکشد گفته است اطمینان داشته باشید که نهادههای دامی تأمین شده است و مشکلی وجود ندارد اما این سخن جامعه را اقناع نکرده و نه تنها اطمینان نسبت به وضعیت اقتصادی و معیشتی وجود ندارد بلکه نگرانی گستردهای هم در میان است که چه خواهد شد؟
کامران ندری، اقتصاددان، درباره این موضوع گفت: «واقعیت همین قیمتهایی است که امروز در بازار مشاهده میکنیم و اگر به گوشت فروشی محل بگوییم آقای عارف اطمینان داده که نهادههای دامی تأمین شده است، قیمت را پایین نمیآورد! آقای عارف بهتر است به جای چنین اظهارنظرهایی، به فکر جبران حقوق و دستمزد حقوقبگیران باشد؛ افرادی که یا از دولت حقوق میگیرند یا کارگران و کارمندانی هستند که از بنگاههای اقتصادی مزد دریافت میکنند. این گروهها نیز، درست مانند سایر اقشار، از افزایش قیمتها آسیب دیدهاند و از فشار تورم در امان نماندهاند. این، مهمترین اقدامی است که دولت باید در اولویت خود قرار دهد».
او ادامه داد: «عدالت اقتضا میکند وقتی قیمت کالاهایی که در سفره مردم نقش اساسی دارند افزایش مییابد، حقوق و دستمزدها نیز متناسب با کاهش قدرت خرید ریال و رشد تورم اصلاح شود. در همه کشورهایی که ما پارادایم اقتصادیشان را نقد میکنیم، مانند آرژانتین، برزیل و ترکیه، چنین تعدیلهایی صورت گرفته و حقوق و دستمزدها متناسب با نرخ تورم افزایش یافته است اما در ایران، با وجود آنکه مدام از عدالت و اقتصاد اسلامی سخن گفته میشود و عدالت را یکی از ارکان اصلی آن معرفی میکنند، سالهاست که حقوق و دستمزدها سرکوب شده است. در دولتهای آقایان روحانی، رئیسی و اکنون پزشکیان، هیچگاه حقوقها متناسب با تورمی که بخش عمده آن نتیجه سیاستهای نادرست تصمیمسازان است، جبران نشده است. ادامه این مسیر، به معنای فقیرتر شدن بخش بزرگی از مردم و از میان رفتن تدریجی طبقه متوسط است».
این اقتصاددان همچنین بیان کرد: «جامعه در چنین شرایطی به دو بخش ثروتمند و فقیر تقسیم میشود که اکثریت در طبقه فقیر جای میگیرند. آقایان پزشکیان و عارف بهتر است به جای تداوم توزیع رانت در اقتصاد و تمرکز بر اصلاح قیمتها ـ که از نگاه آنها در واقع افزایش قیمتهاست ـ به فکر اصلاح واقعی حقوق و دستمزد طبقات حقوقبگیر باشند».
ندری در پایان بیان کرد: «دولت متهم است به بیتوجهی کامل نسبت به تورم و آثار ویرانگر آن بر زندگی مردم. نه شخص رئیسجمهور، نه معاون اول و نه وزرای کابینه، هیچکدام به این مسئله توجهی ندارند. تصمیمسازان و مدیران دیگر نیز چنیناند. در حالی که مردم مسئول این وضعیت نیستند، اما بیشترین آسیب را از آن میبینند. به جای آنکه گفته شود کارمندان کار نمیکنند و باید ساعات کاریشان کاهش یابد، بهتر است مسئولان اندکی هم به فکر معیشت آنان باشند. چرا مسئولان ما چنین بیتفاوتاند؟ حتی در نظامهای سرمایهداری نیز مردم اینگونه به حال خود رها نمیشوند. به نظر میرسد بسیاری از مسئولان، وظایف و مسئولیتهای واقعی خود را به کلی فراموش کردهاند».