به گزارش سایت خبری مدارا: خبرآنلاین نوشت: حملات اخیر محمدباقر قالیباف و شعارهای تند برخی نمایندگان مجلس علیه حسن روحانی و محمدجواد ظریف طی چند روز گذشته جنجالبرانگیز شده است. این ادعاها که نه تنها از تریبون صحن علنی مجلس مطرح شد، بلکه برخلاف گفتههای قالیباف، رئیسجمهور پیشین اخیراً هیچ اظهار نظری درباره روسیه نداشته است، پرسشهایی را به دنبال دارد. اما سؤال این است که چرا این سخنان در شرایطی بیان شدهاند که کشور تازه یک جنگ ۱۲ روزه را پشت سر گذاشته است؟
در همین راستا، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در گفتوگویی با خبرگزاری خبرآنلاین، درباره رمزگشایی از اظهارات قالیباف بیان کرد: «مرجعی که میتواند روشن کند آیا روابط ایران با کشوری دیگر بهدلیل برخی نظرات برهم خورده یا نه، کیست؟ علیالقاعده ان مرجع، نماینده یا رئیس مجلس نیست؛ نهاد دیپلماتیک و مهمتر از آن، شورای عالی امنیت ملی وجود دارد که مشخص میکند آیا فلان اظهارنظر در رابطه با فلان کشور باعث تضعیف روابط دو کشور شده یا اثری نداشته است.»
وی با اشاره به شعارهای نمایندگان علیه رئیس جمهور پیشین و وزیر خارجه پیشین گفت: «مگر آقایان ظریف و روحانی چه گفتهاند؟ برخی افراد با ساختن توهماتی، جملات وعباراتی را تحریف میکنند و ذهن جامعه را مخدوش میسازند. انهم زمانی که نیازمند وحدت ملی و انسجام نهادهای قدرت هستیم و احساس میشود دولت و حاکمیت دچار فقر تدبیر است، باید از ظرفیتهای خلاق وکارامدی که در گذشته نقشآفرینی مؤثردر سرنوشت کشور داشتند و دوران درخشانی در مدیریت کشوررا رقم زدهاند استفاده کرد.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب گریزی هم به نرخ تورم در دولت احمدی نژاد و روحانی زد و خاطرنشان کرد: «نرخ تورم اخرین سال دولت آقای احمدینژاد ۳۵ درصد بود. در سال ۹۳ اولین سال مسیولیت روحانی نرخ تورم با کاهشی بزرگبه ۱۵ درصد رسید؛ حتی از نصف هم کمتر شد. سال ۹۴ تورم ۱۱ درصد، سال ۹۵، ۸ درصد و سال ۹۶ تورم به ۷ درصد رسید. دوران اول آقای روحانی امید افرین و شایسته بود و ایران مجدداً در حال احیا وبازگشت به دوران شکوهمند سازندگی و اصلاحات بود.»
در ادامه مشروح گفتوگوی محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را میخوانید؛
* در دو روز گذشته، هم نمایندگان مجلس و هم آقای قالیباف ادعاهایی علیه آقای روحانی و آقای ظریف مطرح کردهاند و مدعی شدهاند که این دو نفر باعث نامناسب شدن رابطه ایران و روسیه شدهاند. پاسخ شما چیست؟ آیا اساساً مطرح کردن چنین موضوعاتی در شرایط فعلی جایز است؟
نقد و ادعای آقای قالیباف و فحاشیهای عنصر معلومه الحالی که معلوم نیست با چه میزان آرایی وارد مجلس شده، محک و معیار داوری درحقانیت ویا عدم حقانیت ظریف وروحانی نیست. در سطح گفتوگوهای سیاسی بارها اشاره شده که اظهارنظر از سوی منتقدان یا کسانی که نگاه اصلاحطلبانه نسبت به برخی رویکردها و اقدامات دارند نمیتواند معادلات و مناسبات فیمابین ایران ودیگران را بر هم بزند. مرجعی که میتواند روشن کند آیا روابط ایران با کشوری دیگر بهدلیل برخی نظرات برهم خورده یا نه، کیست؟ علیالقاعده ان مرجع، نماینده یا رئیس مجلس نیست؛ نهاد دیپلماتیک و مهمتر از آن، شورای عالی امنیت ملی وجود دارد که مشخص میکند آیا فلان اظهارنظر در رابطه با فلان کشور باعث تضعیف روابط دو کشور شده یا اثری نداشته است.
باید برای همگان روشن باشد که نهاد داوری در اینگونه موارد، شورای عالی امنیت ملی و یا وزارت امور خارجه است که هیچگاه گزاره نقد مطرحشده از سوی آقای قالیباف یا دیگران را تأیید نمیکند. آنها احساسات شخصی ومنفی خود را علیه مدیران ارشدی که در گذشته مطابق سلیقهشان نبوده، بروز میدهند. بهنظر من، این رفتار بیشتر نوعی تسویهحساب از گذشته است. میخواهند با اظهارنظر ناصواب، فضای ذهنی جامعه را مشوب کنند.
نهتنها حوزه نخبگانی بلکه دولتمردان و جامعه باور قطعی و مسلم دارند که در حوزه دیپلماسی، سیاست خارجی و تنظیم ارتباطات عمومی کشور، فردی برجستهتر از آقای ظریف بهعنوان گفتوگوکننده و تسهیلگر در سیاست خارجی ایران، در طول ۴۵ سال گذشته وجود نداشته است. از آغاز انقلاب تا به امروز، چنین وزیر خارجهای که تا این اندازه پدیدهای مهم، توانمند و قابل وشایسته وحرفهای وواجد فهم در حوزه دیپلماسی چندجانبه باشد، نداشتهایم. تجربهای است که حتی پیشینیان آقای ظریف نیز به آن معترفاند. شخص آقای ولایتی که ۱۶ سال وزیر امور خارجه بودند، آقای کمال خرازی که ۸ سال این مسئولیت را برعهده داشتند، و حتی آقای صالحی و دیگر دوستان نیز اذعان دارند که آقای ظریف انسانی برجسته در حوزه مذاکره، فهم مسائل دیپلماتیک ایران و ارتباط با دیگر کشورهاست. تجربه درخشان آقای ظریف را نیز در قضایای برجام شاهد بودیم.
وقتی قالیباف از جایگاه پارلمان سخن میگوید، مردم آن را بهحساب نظام میگذارند
از ایشان که عبور کنیم، آقای روحانی شخصیتی نامدار است که از آغاز انقلاب تا به امروز در مهمترین موقعیتهای پارلمانی، امنیتی، اطلاعاتی و دیپلماتیک ودریک کلام درحوزه مباحث استراتژیک حضور بسیار پرمعنایی داشته است. هر زمان شخصیتی، چون مقام معظم رهبری یا جناب آقای هاشمی رفسنجانی و یاجناب آقای خاتمی در فرایند پیشبرد اهداف و منویات نظام از موضع دولت دچار بحران یا بنبست میشدند، به آقای روحانی پناه میبردند و او بود که با حزم و تدبیر همواره راهگشا بود و خط مقدم را بهگونهای ترسیم میکرد که دغدغهها و نگرانیهای بزرگان را مرتفع میساخت.
حال چه شده است که امروز، آقایی در موقعیت حقوقی میانی به خود اجازه میدهد اظهارنظر فردی کند؟ ما باید بر ضرورت حفظ مبانی اخلاقی در رویکردهای سیاسی اصرار بورزیم. کسانی که بنا به اتفاق — آن هم اتفاقی که دستبرقضا از پشتیبانی اکثریت مردم برخوردار نیستند — موقعیتی پیدا کرده و وارد نهادهای مسئول و قانونگذار شدهاند، باید پاسخ دهند که اخلاق سیاست را کجا رعایت میکنند؟ من شخصا نسبت به آقای قالیباف، که امروز مسئول یکی از قوای کشور است، احترام قائلم، اما نقد غیرحقوقی و غیراخلاقی ایشان به آقای روحانی، آنهم از موضع ریاست مجلس، را نمیپسندم.
البته حق میدهم که ایشان میتوانست نسبت به رویکرد آقای روحانی درهرزمینهای، اما خارج از کسوت وجایگاه ریاست مجلس انتقاد داشته باشد. اما وقتی از جایگاه پارلمانسخن میگوید، مردم آن را بهحساب نظام میگذارند و تصور میکنند که از جایی مأموریت دارید تا چنین سخنی را بیان کنید، در حالیکه اصلاً چنین احتمالی وجود خارجی ندارد. علاوه براین توقع داشتم آقای قالیباف بهعنوان رئیس پارلمان، نسبت به افراد فحاش، بیادب و نوکیسهای که به خود اجازه میدهند صرفاً با در اختیار داشتن تریبون، هرآنچه از درون الوده وخشم شان بیرون میآید را نثار شخصیتهای مؤثر نظام کنند، واکنش نشان میداد. این ایراد بهطور جدی وارد است.
سؤال این است چه کسی بهتر از آقایان ظریف و روحانی بصورت هوشمند وحرفهای میتواند درباره رفتار ابرقدرتها که دارای حق وتو در سازمان ملل هستند اظهارنظر کند؟ چه کسی مناسبتر است که درباره رفتار آنها در طول دو دههی اخیر که درگیر مباحث هستهای بودیم، نظر بدهد؟ ضمن این که مگر آقایان ظریف و روحانی چه گفتهاند؟ برخی افراد با ساختن توهماتی، جملات وعباراتی را تحریف میکنند و ذهن جامعه را مخدوش میسازند. انهم زمانی که نیازمند وحدت ملی و انسجام نهادهای قدرت هستیم و احساس میشود دولت و حاکمیت دچار فقر تدبیر است، باید از ظرفیتهای خلاق وکارامدی که در گذشته نقشآفرینی مؤثردر سرنوشت کشور داشتند و دوران درخشانی در مدیریت کشوررا رقم زدهاند استفاده کرد.