کد خبر : 362943
انتشار : ۱۴۰۴/۰۷/۲۲ - 14:27
دسته‌بندی : برگزیده ها، سیاسی
چاپ

مصطفی پورمحمدی: بخشی از جامعه ایران، سکولار و لیبرال است

مصطفی پورمحمدی گفت: بخشی از جامعه ایران، سکولار و لیبرال است، نباید تعامل داشته باشیم؟ یک آدم محقق داریم با ما زاویه سیاسی و فکری دارد ولی در رشته تحقیقی خود خوب کار کرده است.

مصطفی پورمحمدی: بخشی از جامعه ایران، سکولار و لیبرال است

به گزارش سایت خبری مدارا: انتخاب نوشت: مصطفی پورمحمدی گفت: بخشی از جامعه ایران، سکولار و لیبرال است، نباید تعامل داشته باشیم؟ یک آدم محقق داریم با ما زاویه سیاسی و فکری دارد ولی در رشته تحقیقی خود خوب کار کرده است.

وی افزود: ما یک جامعه بزرگ هستیم آدمهای متفاوتی داریم.اگر در جایگاه مدیریتی نشسته ایم باید تحمل ارتباط، بهره گیری و همکاری، پشتیبانی و تبادل خدمات در جامعه فعال باشد
او در ادامه بیان کرد: بخشی از توسعه‌ی علمی کشور توسط برخی افراد با نظرات مخالف ما محقق شده است، نباید کشور را از ظرفیت متخصصین محروم کرد.
اخبار مرتبط:
روایت یکی از اقوام «زهرا قائمی» از چگونگی قتل او: همسر مقتول به اموال او چشم داشت
روایت یکی از اقوام «زهرا قائمی» از چگونگی قتل او: همسر مقتول به اموال او چشم داشت

شوهر دخترعموی زهرا قائمی می‌گوید: نمی‌خواهم وارد جزئیات زندگی مرحوم بشوم؛ مشاجره‌شان بیشتر برای موضوعات مالی بود؛ علی به اموال خانمش، زهرا چشم داشت و اگر کلی بخواهید ثبت کنید، همین بود.

سخنگوی قوه قضائیه: «باهنر» بیان خود درباره حجاب را اصلاح کرد/ قوانین [در حوزه حجاب] به قوت خود باقی است
سخنگوی قوه قضائیه: «باهنر» بیان خود درباره حجاب را اصلاح کرد/ قوانین [در حوزه حجاب] به قوت خود باقی است

سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوالی درباره اجرای قانون حجاب و اظهارات محمدرضا باهنر در این باره گفت: ایشان بیانشان را اصلاح کردند.

موسویان، عضو پیشین تیم مذاکره‌کننده ایران: تلفنم زنگ خورد، آن سوی خط گفت: «من جان کری هستم»
موسویان، عضو پیشین تیم مذاکره‌کننده ایران: تلفنم زنگ خورد، آن سوی خط گفت: «من جان کری هستم»

موسویان می‌گوید: [...]در پانزدهم ژوئن ۲۰۱۲ (۲۶ خرداد ۱۳۹۱) در فرودگاه نیویورک عازم کنفرانسی در اروپا بودم که حدود ساعت ۱۵:۳۰ شماره ناشناسی به تلفن همراه من زنگ زد. پاسخ دادم، آن سوی خط گفت: «من جان کری هستم آقای سفیر» من تعجب کردم. او گفت: «می‌خواهم هرچه زودتر شما را ببینم.» گفتم جناب سناتور من در فرودگاه عازم اروپا هستم. گفت: «پس خواهش می‌کنم در اولین فرصت یکدیگر را ببینیم. ولی اگر فرصت دارید چند دقیقه صحبت کنیم.» ایشان سپس گفت: «دوباره از شما برای نگارش کتاب [هسته‌ای]۱ تشکر می‌کنم.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق محفوظ است