در برخی تحلیلهای رسانهای اخیر پیرامون کاهش سود فولاد خوزستان، آنچه بیش از ارقام و نمودارها جلب توجه میکند، رویکردهای تقلیلگرایانه برخی رسانه هاست که بدون توجه به بستر ساختاری و پیچیدگیهای چندوجهی این مسأله، تلاش دارند افول مقطعی یک شاخص مالی را به ضعف عملکرد یا ناکارآمدی شرکتی بزرگ و حیاتی نسبت دهند. این در حالی است که بررسی منصفانه و دقیقِ مسئله، نشان میدهد ریشه کاهش سودآوری نه در درون شرکت، بلکه در محیط نهادی، سیاستی و زیرساختی پیرامون آن نهفته است.
فولاد خوزستان، بهعنوان یکی از صنایع مادر و پیشران کشور، در سالهای گذشته با وجود تحریمها، نوسانات ارزی، محدودیتهای صادراتی و آشفتگیهای اقتصادی، توانسته نقشی کلیدی در ثبات بازار داخلی، ارزآوری و اشتغالزایی ایفا کند. شرکتی که سهم بالایی در تولید فولاد خام کشور دارد، نه فقط یک بنگاه اقتصادی، بلکه یک نهاد تولیدی-اجتماعی با هزاران نیروی انسانی، دهها پیمانکار و حلقههای گستردهای از خدمات در استان خوزستان است.
با این حال، آنچه در سالهای اخیر روند سودآوری و رقابتپذیری این شرکت را تضعیف کرده، تخصیص ناعادلانه و سیاستزده منابع انرژی، بهویژه برق است. در شرایطی که فولادسازان جهان سهمی بالایی از مصرف برق صنایع را به خود اختصاص دادهاند، سهم فولاد ایران از برق کشور به شدت محدود شده؛ آن هم در استانی مانند خوزستان که خود جزو بزرگترین تولیدکنندگان برق کشور است. این تناقض آشکار، پیام روشنی دارد: زوال تدریجی مزیتهای نسبی تولید در منطقهای که میتوانست موتور محرکه اقتصاد ملی باشد.
در سال ۱۴۰۳ نیز، علیرغم هشدارهای قبلی، صنعت فولاد بار دیگر قربانی محدودیتهای تابستانی شد؛ قطع مکرر برق و کاهش ظرفیت تولید، نهتنها درآمد صادراتی شرکتها را کاهش داد، بلکه زنجیره تأمین را مختل و هزینههای جانبی را افزایش داد. این روند، موجب از دست رفتن فرصتهای بازار و فرسایش انگیزهها در میان نیروهای متخصص و مدیران صنایع بزرگ شد.
نکته نگرانکنندهتر آنجاست که این آسیبها، تنها متوجه یک شرکت خاص نیست؛ صنعت فولاد، بهمثابه یک صنعت پیشتاز، نقشی ضربآهنگساز در توسعه صنعتی ایفا میکند. اختلال در آن، نهتنها بر تولید ناخالص داخلی و تراز تجاری کشور اثر منفی میگذارد، بلکه پیامدهایی مستقیم بر اشتغال، معیشت و پایداری اجتماعی استانهایی همچون خوزستان دارد. صنعتی که در کنار تولید، در ایفای مسئولیتهای اجتماعی نیز پیشتاز بوده و بهتنهایی بار سنگینی از توسعه منطقهای را بر دوش کشیده، امروز در سایه غفلت سیاستگذاران از ظرفیتهای بنیادین خود محروم مانده است.
در چنین شرایطی، این انتظار بهحق وجود دارد که بهجای تحلیلهای سطحی و ناعادلانه، صدای صنعت و کارگران شنیده شود. مدیران، مهندسان و کارگران فولاد خوزستان همچنان آمادهاند تا رکوردهای جدیدی در تولید و صادرات به ثبت رسانند، اگر بستر زیرساختی و سیاستی لازم برای آن فراهم شود. اگر چرخ صنعت بچرخد، چرخ زندگی هزاران خانواده نیز خواهد چرخید.
اکنون وقت آن است که دولت با بازنگری در الگوی تخصیص انرژی و حمایت از صنایع استراتژیک، از تباه شدن مزیتهای طبیعی و انسانی خوزستان جلوگیری کند. آینده صنعتی کشور، در گروی آن است که سیاستگذاری در حوزه انرژی، نه بر مبنای تعارف، بلکه بر پایه توسعه پایدار و عدالت منطقهای تنظیم شود.