به گزارش سایت خبری مدارا: محسن میردامادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه اعتماد، تصویری صریح و انتقادی از شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل ارائه کرده است. او ضمن اشاره به دستاوردهای نظامی و انسجام ملی، تأکید میکند که اگر حکومت پیشتر زمینه مشارکت گسترده مردم را فراهم کرده بود، شاید اصلاً دشمن جرئت حمله نمیکرد.
او میگوید: «برگزاری انتخاباتی با مشارکت زیر ۵۰ درصد، زنگ خطر امنیت ملی بود. اگر مانند دوره اصلاحات، مشارکت بالای ۸۰ درصدی رقم میخورد، ایران در موضعی بازدارندهتر قرار میگرفت».
ریشههای جنگ: دههها دشمنی، و یک فرصتسوزی سیاسی
میردامادی در تحلیل ریشههای جنگ میگوید، دشمنی اسرائیل با ایران از همان روزهای پس از انقلاب آغاز شد و در دهههای بعد با حضور نیروهای همپیمان ایران در مرزهای اسرائیل، به سطحی بیسابقه رسید. با این حال، او عامل اصلی حمله اخیر را اشتباه راهبردی دشمن در برآورد انسجام داخلی ایران میداند و میگوید: «نتانیاهو تصور میکرد فشارهای اقتصادی و نارضایتیها، مردم ایران را به جایی رسانده که در صورت حمله، همراه دشمن شوند. اما دیدیم که برعکس، همبستگی ملی تقویت شد و حتی طبق نظرسنجیها، حمایت از دولت سه برابر شد».
از غافلگیری تا موازنه: دستاوردهای میدانی ایران
او ضمن اشاره به شوک اولیه حمله و شهادت تعدادی از فرماندهان و دانشمندان ایرانی، تأکید میکند که بازسازی سریع سازمان رزم و پاسخ موشکی ایران، توان بازدارندگی را تقویت کرد. به گفته میردامادی «کمتر کشوری میتواند در چنین شرایطی ظرف چند روز به موازنه برگردد. این از نقاط قوت ما بود.»
نقد اپوزیسیون خارجنشین: از اینجا رانده، از آنجا مانده
میردامادی در ادامه به نقش منفی برخی گروههای اپوزیسیون خارج از کشور اشاره میکند و میگوید رفتارهای آنها در روزهای جنگ، افکار عمومی را بهشدت منزجر کرد. وی تاکید کرد: «بعضی از آنها به تریبون تبلیغاتی اسرائیل تبدیل شدند. مردم این رفتارها را با عملکرد مجاهدین خلق در دهه ۶۰ مقایسه کردند. نتیجه؟ فاصله بیشتر از مردم و داخل کشور.»
وقت تغییر نگاه حاکمیت به مردم
محور اصلی سخنان میردامادی پس از جنگ، تغییر نگرش حاکمیت به مردم است. او تأکید میکند: «الان نوبت حکومت است که با اصلاح رویهها، به این همبستگی ملی پاسخ دهد.»
به باور او، باید وفاداری به ایران—نه تعلق جناحی—مبنای جذب و دفع در تصمیمگیریها باشد. همچنین رسانه ملی (صداوسیما) باید بهجای بازتاب یک تفکر اقلیت، صدای واقعی ملت باشد.
میردامادی در این مصاحبه میگوید: «رسانه ملی همچنان عقبتر از جامعه است. مردم احساس میکنند دیده نمیشوند و همین حس، شکاف حاکمیت-جامعه را تشدید میکند».
مذاکره یا جنگ دوباره؟
میردامادی در بخش پایانی گفتوگو به آینده سیاست خارجی ایران اشاره کرده و هشدار میدهد که اگر از هماکنون برای مذاکره هوشمندانه اقدام نکنیم، تکرار جنگ محتمل است. او میگوید: «مهمترین فاکتوری که در شرایط تازه باید در نظر گرفته شود، جلوگیری از تکرار جنگ است. البته همه بخشهای این ضرورت در اختیار ایران نیست، اما عملکرد ایران در این زمینه میتواند مهم باشد. شاید در گذشته هم اگر بهتر عمل میشد میتوانستیم از جنگ اخیر جلوگیری کنیم. اما برای آینده از یک طرف باید حتما با قدرتهای تعیینکننده به خصوص امریکا مذاکره داشته باشیم و با گفتوگو جلوی جنگ را بگیریم و از سوی دیگر نیروی مسلح ما باید آماده باشد که اگر بهرغم تلاشها، جنگی تحمیل شد، آمادگی داشته باشند. توان نظامی و دیپلماسی در موازات هم هستند، توان نظامی در واقع پشتوانه مذاکرات است.»
او تأکید میکند مذاکره باید از موضع اقتدار و در چارچوب یک «چشمانداز بلندمدت» شکل بگیرد؛ گامبهگام، اما پایدار. او همچنین تندروهایی که در دولت روحانی و رئیسی مانع نهایی شدن برجام شدند را مسئول فضای بحرانی فعلی میداند و میگوید: «در اواخر دولت روحانی همهچیز برای توافق آماده بود، ولی تندروها مانع شدند. حتی با افتخار گفتند که نگذاریم امضا شود. این نگاه رادیکال، زمینهساز جنگ اخیر شد.»