به گزارش سایت خبری مدارا او یکی از تاثیرگذارترین و پرآوازه ترین دیپلماتهای دنیا بود که در سن صدسالگی درگذشت با این حال اثرات سیاست های کسینجر برای ایجاد آنچه او توازن قوا در خاورمیانه می نامید سال ها باقی ماند.
محمد جواد ظریف وزیر خارجه دولت درباره یکی از بحث هایش با هنری کسینجر می گوید: « کیسینجر همیشه استدلال میکند که ایران باید بین دولت بودن و آرمان بودن انتخاب کند. در یک جلسه حضوری با حضور بعضی شاگردان کیسینجر من به آقای کیسینجر گفتم هر وقت شما بین دولت بودن و آرمان بودن یکی را انتخاب کردید از ما هم توقع داشته باشید این کار را بکنیم. البته از دوره سفارتم در سازمان ملل متحد این دعوا را داشتم به خاطر همین برای من نوشته «دشمن قابل احترام».
مخالف برجام
با این حال کسینجر مخالف جدی دستاورد ظریف و توافق هسته ای برجام بود. او در روزهای پس از برجام با پیش بینی امتیازاتی که این توافق برای ایران در منطقه خواهد داشت در سرمقالهای در واشنگتنپست که به همراه یکی دیگر از وزرای اسبق امور خارجه – جورج شولتز – نوشته شده، ابراز نگرانی میکند که منطقه به سمت «سقوط کشورها» پیش میرود و «عدم توازن قدرت» ممکن است به سمت تهران متمایل شود.
هنری کسینجر همچنین با اطلاع از عمق مبارزه ایران با داعش در یک سرمقاله نوشته بود که نباید اجازه دهیم پس از نابودی داعش، سرزمین های اشغال شده توسط این گروه تروریست، تحت نفوذ ایران قرار بگیرد در غیر اینصورت شاهد امپراطوری ایران در منطقه خواهیم بود. وزیر خارجه دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در ادامه می نویسد: پاسخ این سوال به دلیل تفاوت در گروههای مورد حمایت روسیه و ناتو پیچیده است. اگر سرزمینهای تحت اشغال داعش به کنترل سپاه پاسداران درآید یا تحت کنترل نیروهای شیعه آموزش دیده ایران قرار گیرد، ایران یک کمربند سرزمینی از تهران تا بیروت خواهد داشت، چیزی که می تواند موجب ظهور یک امپراتوری ایرانی شود.
حامی شاه
هنری کیسینجر در میان ایرانیان به دلیل حمایتش از محمدرضا پهلوی هم شهرت دارد. وی یکی از جمله چهرههای دیپلماسی آمریکاست که خواستار حفظ حکومت شاه بود
مهمترین اثرات سیاست کسینجر بر خاورمیانه را گرگ گراندین تحلیل گر و نویسنده آمریکایی در کتابی با عنوان «سایه کسینجر» روایت می کند
کسینجر کسی بود در سال ۱۹۷۲ رابطهٔ واشنگتن و تهران را عمیقتر کرد. او کسی بود که سیاست حمایت بیقید و شرط از شاه را به کار گرفت تا قدرت آمریکا را در خلیج فارس تضمین کند، در حالیکه ایالات متحده مشغول بیرون کشیدن نیروهای خود از ویتنام آسیای جنوب شرقی بود.
سایت تاریخ ایرانی در ترجمه بخش هایی از کتاب گرگ گراندین آورده است: پس از پایان دورهٔ وزارت کیسینجر، رابطهای که کیسینجر آن را شکل داده بود با آغاز انقلاب ۱۹۷۹، فرار شاه، به قدرت رسیدن آیتالله خمینی و حمله به سفارت آمریکا و گروگانگیری به دست دانشجویان معترض به پایان رسید. طبقهٔ سیاسی حاضر در واشنگتن هنوز در تلاشند تا خود را از این ویرانه بیرون بکشند. تعداد زیادی از سیاستگذاران و متخصصین ارشد خاورمیانه، به طور مستقیم کیسینجر را مقصر اصلی این فاجعه میدانند؛ جورج بال سیاست کیسینجر در ایران را «حرکتی احمقانه» مینامد
در سال ۲۰۰۷ پس از یک سخنرانی در آناپولیس یک دانشجوی دانشکدهٔ افسری از او پرسید که چرا به شاه ایران اسلحه فروخت در حالیکه «به طبیعت رژیم او آگاه بود؟» کیسینجر پاسخ داد: «همهٔ دولتهای آمریکا از سال ۱۹۵۰ به بعد با شاه ایران همکاری کردند.» او ادامه داد: «ایران یک منطقهٔ بسیار مهم استراتژیک است…من نمیدانم چرا باید برای دفاع از منافع ملی آمریکا عذرخواهی کنیم»
به این ترتیب نقش خود را در حمایتهای روزافزون از شاه – شکنجهگران بدنام ساواک، ماموران پلیس مخفی او که جوخههای اعدامی بودند که توسط آمریکا آموزش یافته بودند و رژیم را بر سر قدرت نگه میداشتند – حذف کرده است
در سال ۱۹۷۵ او برای معاملهای مشابه آنچه که با تهران انجام شده بود به عربستان سعودی چراغ سبز نشان داد، قراردادی ۷۵۰ میلیون دلاری برای فروش ۶۰ فروند جنگندهٔ F-5E/F به شیوخ. در این دوره ایالات متحده آمریکا قراردادهای نظامی به ارزش بیش از یک تریلیون دلار با ریاض منعقد کرده بود. تنها کشوری که رقم قراردادش از این فراتر میرفت ایران بود.
جنگ ایران وعراق
کیسینجر در مورد ایران و عراق گفته است: «جای تأسف است که هر دو طرف نمیتوانند بازندهٔ این جنگ باشند»
گرگ گراندین می نویسد: این کیسینجر بود که کارتر را متقاعد کرد که شاه را در ایالات متحده بپذیرد و به او پناه دهد؛ حرکتی که نابودی روابط تهران و واشنگتن را تسریع کرد و بحران گروگانگیری سفارت را شدت بخشید. سپس در سال ۱۹۸۰، صدام حسین به ایران حمله کرد و جنگی را آغاز کرد که جان صدها هزار نفر را گرفت. دولت رونالد ریگان به سمت بغداد «گرایش» یافت، اطلاعات جنگی را در اختیار عراق گذاشت که برای حملات شیمیایی با گاز سارین علیه ارتش ایران مورد استفاده قرار گرفتند.
در کتاب نیکسون، کسینجر و شاه که در سال ۲۰۱۴ توسط انتشارات آکسفورد منتشر شد از کسینجر به عنوان دوست قدیمی شاه یاد شده و آمده است: شاه برای نیکسون و کسینجر یک دوست قدیمی بود. آنها رفتار دولت کارتر را با شاه در آستانه انقلاب و بعد از آن، منصفانه نمیدانستند.
نویسنده کتاب اضافه می کند: در هنگامه انقلاب ایران، نزاع کلامی دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر این موضوع که «چه کسی ایران را از دست داد» آغاز شده بود. دموکراتها به نیکسون و کسینجر حمله میکردند که با فروش نامحدود سلاح به شاه، موجب بزرگپنداری او شدند و جمهوریخواهان سقوط شاه را به دلیل همراهی نکردن کارتر با شاه در سرکوب انقلابیون سرزنش میکردند. سقوطی که شاید بزرگترین شکست سیاسی آمریکا در خاورمیانه طی جنگ سرد بود.