به گزارش سایت خبری مدارا: رویداد۲۴ نوشت: استفانی هاوسیر علی نویسنده شورای آتلانتیک و کرنستون کلاین افسر سابق نیروی هوایی آمریکا یادداشتی مشترک در نشریه شورای آتلانتیک منتشر کردهاند و به یک پرسش پاسخ دادهاند؛ آیا آمریکا به توافقی با ایران خواهد رسید؟
آنها در گزارش خود به آتشبس غزه اشاره کرده و مدعیاند که وقتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، شخصاً درگیر شود و از تمام ابزارهای فشار و ابتکار دیپلماتیک خود استفاده کند، غیرممکنها میتوانند ممکن شوند.
شورای آتلانتیک در مورد توافق با ایران دو سناریو طراحی کرده است.
سناریوی اول: «توافق بزرگ و زیبا»
در این گزارش آمده: یک «توافق بزرگ و زیبا» مستلزم آن است که آمریکا به ایران مسیری برای لغو تحریمها، پیوستن به فرصتهای توسعه اقتصادی منطقهای، و تضمین امنیت در برابر حمله احتمالی دیگر از سوی اسرائیل است. هرچند موانع بسیاری در این مسیر وجود دارد، اما چنین توافقی میتواند منافع قابلتوجهی برای همه طرفها به همراه داشته باشد — و حتی احتمال دریافت جایزه نوبل صلح برای ترامپ را افزایش دهد.
به گفتهی استیون هدلی (مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا) و ولی نصر (کارشناس امور ایران)، چنین توافقی میتواند بر مسیر آینده ایران هم اثر بگذارد. آنها مدعیاند در شرایطی که ایران با آسیبپذیریهای تازهای مواجه شود، ممکن است با شرایط آمریکا موافقت کند.
در مقابل، ایران باید سطح غنیسازی اورانیوم خود را بهشدت کاهش دهد (به حدود ۳٫۶ درصد برای مصارف غیرنظامی، در مقایسه با ۶۰ درصد پیش از حملات ژوئن) و تحت نظارت بسیار گسترده آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گیرد.
با این حال این شورا اذعان کرده که ایران احتمالاً از غنیسازی داخلی بهطور کامل چشمپوشی نخواهد کرد، اما میتواند برای حفظ وجهه، پیشنهاد کنسرسیوم هستهای کشورهای عربی خلیج فارس در خاک کشور ثالث (مثلاً عمان) را دنبال کند تا مواد غنیشده برای استفاده نیروگاههای هستهای به ایران بازگردد.
شورای آتلانتیک میگوید: «ایران پیش از جنگ ژوئن نسخهای از همین طرح را مطرح کرده بود، اما خواستار آن بود که پروژه در داخل خاک خود انجام شود.»
در چارچوب این توافق، احتمالاً از ایران خواسته میشود برنامه موشکی بالستیک خود و همچنین حمایت از گروههای نیابتی منطقهای مانند حزبالله، حوثیها، حماس و شبهنظامیان عراقی را محدود کند — دو موضوعی که در توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) گنجانده نشده بود و ترامپ آن را یکی از دلایل خروجش از توافق در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد.
برای تحقق این سناریو، تهران باید احساس کند پیشنهادی که دریافت میکند بهمراتب بهتر از گزینههای جایگزین است. ایران میلیاردها دلار در برنامه هستهای خود سرمایهگذاری کرده و آن را هم ابزار بازدارندگی نظامی و هم مظهر غرور ملی میداند. جنگ ژوئن موجی از ناسیونالیسم را در ایران برانگیخته که حکومت میکوشد از آن بهرهبرداری کند. با تضعیف حزبالله و حماس، خروج متحد سوری، و ضعف ارتش، برنامه هستهای اکنون کارت اصلی ایران در میز مذاکره است.
در آمریکا نیز بازسازی اعتماد تهران، تمرکز مداوم بر روند مذاکرات، و دو اقدام کلیدی لازم است: ارائه تضمین برای عدم خروج یکجانبه از توافق (مگر در شرایط خاص)، و ایجاد سازوکاری برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل به ایران، در ازای تعهد ایران به عدم توسعه برنامه مخفی سلاح هستهای و توقف مسلحسازی گروههای منطقهای.
این رسانه میگوید: برای جلب رضایت اسرائیل، واشنگتن احتمالاً باید ترکیبی از فشار و مشوقها را بهکار گیرد؛ از جمله توافقات دفاعی گستردهتر یا میانجیگری برای پایان حملات حوثیها به اسرائیل و کشتیهای مرتبط با آن.
شورای آتلانتیک این سناریو را دشوار تلقی کرده است؛ زیرا اختلافات بنیادی و بیاعتمادیهای عمیق هنوز پابرجاست. اسرائیل نسبت به مذاکرات بدبین خواهد بود و ممکن است هر زمان دست به اقدام نظامی بزند که کل روند را مختل کند. اگر آتشبس غزه پابرجا بماند، اسرائیل احتمالاً تمرکز امنیتی خود را به سوی ایران تغییر خواهد داد.
از نظر شورای آتلانتیک یک سناریوی دوم هم وجود دارد.
سناریوی دوم: وقفهای در وضعیت «تعادل سمی»
در این سناریو، نگرانیهای امنیت ملی آمریکا درباره برنامه هستهای ایران همچنان حلنشده باقی میماند و تهدید درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل پابرجا است. مذاکرات ممکن است ادامه یابد یا نیابد، اما در هر حال پیشرفت واقعی حاصل نمیشود و خطر یک ایران هستهای همچنان باقی است.
شورای آتلانتیک اعتراف کرده که در حال حاضر، اوضاع به سمت این سناریو حرکت میکند. وزیر خارجه ایران گفته است که ایران و آمریکا از طریق میانجیها پیام رد و بدل میکنند و اگر پیشنهادی «منطقی، متوازن و عادلانه» مطرح شود، آن را بررسی خواهند کرد. او همچنین تأکید کرده که ایران از «حق غنیسازی اورانیوم» خود چشمپوشی نخواهد کرد؛ موضعی که آمریکا در حال حاضر آن را نمیپذیرد.
خطرات وضعیت کنونی چیست؟
شورای آتلانتیک ریسک ادامه وضع موجود را بررسی کرده و نوشته: اگر تهران به بازرسان آژانس دسترسی کافی ندهد، دوباره غنیسازی را آغاز کند، شبهنظامیان منطقهای را مسلح کند یا در پی ساخت سلاح هستهای برود، اسرائیل احتمالاً دوباره دست به اقدام نظامی مستقیم خواهد زد — اقدامی که آمریکا نیز ممکن است در آن مشارکت کند.
در صورت تلافی ایران، اسرائیل ناچار به مصرف انبوه سامانههای ضد موشکی گرانقیمت خواهد شد، که تولید آن برای آمریکا در سالهای اخیر دشوار بوده است.
تکرار درگیریها میتواند هزینههای اقتصادی و اجتماعی سنگینی برای اسرائیل به همراه داشته باشد؛ از خستگی نیروی انسانی گرفته تا نارضایتی سیاسی. در ایران نیز احتمال هرجومرج داخلی و روی کار آمدن دولتی تندروتر وجود دارد.
این رسانه پیش بینی کرده ایران از جنگ دوازدهروزه درس گرفته و با ابزارهای نظامی گستردهتری واکنش نشان میدهد. ایجاد شورای دفاع ملی جدید در مردادماه، متشکل از فرماندهان نظامی و امنیتی، نشانهای است از اینکه تهران خود را برای درگیری دوباره آماده میکند.
از سوی دیگر، ایران توان جنگ کلاسیک با اسرائیل یا آمریکا را ندارد، اما میتواند با روشهای غیرمتقارن (مانند حملات سایبری، ترور، یا هدفگیری کشتیهای تجاری) هزینههایی بر دشمنانش تحمیل کند.
خطر این وضعیت، بیثباتی ناشی از چنین درگیریهایی است که به منافع اقتصادی آمریکا و تجارت جهانی نیز آسیب بزند — از جمله افزایش قیمت انرژی، تهدید امنیت کشتیرانی در خلیج فارس و تنگه هرمز، و کاهش همکاریهای فناورانه در خاورمیانه.
نویسندگان شورای آتلانتیک میگویند: دستیابی به یک توافق جامع بهترین نتیجه ممکن برای همه طرفهاست، اما تحقق و تداوم آن دشوار خواهد بود؛ زیرا نیازمند تمرکز دقیق، بازسازی اعتماد ازدسترفته، و انعطاف از سوی ایران، اسرائیل و آمریکاست.
اگر روند کنونی ادامه یابد، جهان ممکن است به سوی نوعی «تعادل سمی» پیش رود — وضعیتی که هر چند وقت یکبار با درگیریهای تازه شکسته میشود و خطر گسترش جنگ را در منطقه افزایش میدهد.
شورای آتلانتیک ابراز امیدواری کرده و نوشته: با این حال، هنوز امید وجود دارد که ترامپ و مشاوران نزدیکش، بهویژه استیو ویتکاف و جرد کوشنر، همانگونه که پس از دو سال جنگ توانستند میان اسرائیل و حماس آتشبس برقرار کنند — بتوانند راهحلی برد–برد و خلاقانه پیدا کنند که مسیر تقابل را به سوی آیندهای امنتر و باثباتتر برای خاورمیانه تغییر دهد.