به گزارش سایت خبری مدارا: رویداد۲۴ نوشت: واعظ گفت و گویی با نشریه «اینترنشنال پولتیک کوارترلی» درباره وضعیت جدید ایران در منطقه کرده است. او میگوید از زمانبندی حملات اسرائیل به ایران شگفتزده شد، اما این حملات مدتها در دست آمادهسازی بودند. پس از آنکه در سال ۲۰۲۴ خط قرمز درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل دوبار شکسته شد، بهنظر میرسید اسرائیل بهدنبال راهحل نظامی برای مناقشه هستهای با ایران است. بیشتر ناظران معتقد بودند این گزینه نظامی زمانی رخ میداد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، دیپلماسی را پایانیافته بداند. با این حال، حملات تنها دو روز پیش از دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط صورت گرفت؛ اقدامی غیرمنتظره، خصوصاً با توجه به تردید ترامپ نسبت به چراغ سبز نشان دادن به اسرائیل.
نقش ایالات متحده در حمله اسرائیل به ایران چه بود؟
در فوریه، بنیامین نتانیاهو نخستین رهبر جهان بود که با دونالد ترامپ دیدار کرد. گزارشها حاکی از آن است که توافقشان این بود: رئیسجمهور آمریکا ابتدا راه دیپلماسی را بیازماید، اما اگر دیپلماسی کارگر نیفتاد، مانع پیگیری گزینه نظامی توسط اسرائیل نشود.
بهگفته واعظ، حملهای در آن سطح بدون آگاهی آمریکا غیرقابل تصور است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد واشنگتن در مدیریت فضای هوایی عراق و همکاریهای اطلاعاتی نقش داشته است. بیشتر جنگندههای اسرائیلی از حریم هوایی عراق و سوریه به سمت ایران آمدند و آمریکا کنترل حریم هوایی عراق را در دست دارد. بنابراین، این عملیات بهسختی میتواند صرفاً اقدامی یکجانبه از سوی اسرائیل قلمداد شود. ترامپ نیز پس از مشاهده دستاوردهای اولیه اسرائیل، خود را وارد درگیری کرد تا نشان دهد تنها آمریکا قادر است برنامه هستهای ایران را از بین ببرد.
تغییر موازنه قدرت
جنگ ۱۲ روزه بهطور چشمگیری موازنه قدرت در منطقه را تغییر داده است. بازدارندگی منطقهای ایران فروپاشیده و برنامه هستهای آن آسیب دیده است. با این حال واعظ میگوید ایران هنوز از توان تهاجمی بالایی برخوردار است: صدها موشک بالستیک، مواد شکافتپذیر نزدیک به درجه تسلیحاتی، و سانتریفیوژهای پیشرفته. به همین دلیل، مسیر پنهانی برای دستیابی به سلاح هستهای همچنان باز است.
واکنش همسایگان ایران چیست؟
کشورهای خلیج فارس اکنون بیش از گذشته از ایرانِ تحت فشار بیمناکاند، زیرا امکان دارد ایرانِ زخمی و محاصرهشده به آنها حمله کند. حمله ایران به پایگاه آمریکا در قطر نشان داد ایران چنین توانایی دارد. این وضعیت تمایل آنها برای حفظ فاصله برابر از ایران و اسرائیل را افزایش داده است. این یعنی عادی سازی روابط با اسرائیل تا اطلاع ثانوی در دستور کار نیست و حتی بیش از گذشته بعید به نظر میرسد.
بازی جدید منطقه در دستان ترکیه است
واعظ میگوید: در همین حال، ترکیه بهعنوان تنها قدرت منطقهای باقیمانده، وارد رقابت استراتژیک با اسرائیل شده است. به این معنا که هیچیک از قدرتهای سنتی منطقه مانند عراق، مصر و سوریه که میتوانستند برای اسرائیل چالشی ایجاد کنند، دیگر سر پا نیستند و ایران هم به زانو در آمده. ترکیه تنها کشوری است که هنوز ایستاده است.
با این حال این کارشناس ایران تاکید کرده نمیتوانم تصور کنم که این رقابت از نظر راهبردی مشابه آن چیزی باشد که در چهار دهه گذشته بین ایران و اسرائیل دیدهایم، یرا در نهایت ترکیه روابط دیپلماتیک با اسرائیل دارد، عضو ناتو و گروه ۲۰ است و اقتصاد آن در سطح جهانی یکپارچه است؛ بنابراین وضعیت متفاوت خواهد بود، اما با این حال، فکر میکنم این رقابت اکنون در این دینامیک جدید منطقهای بسیار برجستهتر شود.
سرنوشت محور مقاومت چه میشود؟
واعظ معتقد است حماس، حزبالله، حوثیها و شبهنظامیان عراقی تضعیف شدهاند. برخی در تهران احیای «محور مقاومت» را تنها گزینه میدانند، صرفاً به این دلیل که ایران هیچ جایگزین راهبردی قابلاعتماد دیگری در اختیار ندارد.
او میگوید: اگر ایران بخواهد سامانههای پدافند هوایی خود را نوسازی کند، باید آنها را از خارج تأمین کند. فناوری روسیه نیز در مقابله با توانهای تهاجمی آمریکا و اسرائیل اثربخشی چندانی نداشت؛ بنابراین تنها گزینه باقیمانده برای ایران چین است. اما چین تا کنون تمایلی به ورود به چنین شراکت راهبردی-نظامی با ایران نشان نداده است.
واعظ عملکرد گروههای نیابتی ایران در منطقه را نقد کرده و میگوید: روههای نیابتی، زمانی که قوی بودند و به جای اینکه به کارهای بوروکراتیک بیحاصل مشغول شوند و چشم از هدف اصلی برندارند، در بیش از سه دهه عملکرد نسبتاً موثری در بازدارندگی اسرائیل از حمله به ایران داشتند.
با این حال ز سال ۲۰۲۱، وقتی اسرائیل «دکترین اختاپوس» را اتخاذ کرد و به جای حمله به شاخههای اختاپوس، «سر اختاپوس» را هدف قرار داد، کل مفهوم به کلی تغییر کرد.
او معقتد است حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل بدون اطلاع ایران بازی را تغییر داده است.
واعظ گفته: حمله ۷ اکتبر اساساً این شکست سخت را بر محور مقاومت تحمیل کرد، بدون اینکه ایران حتی دخالتی داشته باشد، چون از حمله حماس به اسرائیل آگاه نبود؛ بنابراین افرادی معتقدند که سیاست محور مقاومت دیگر کارساز نیست.
او معتقد است اگر راه خروجی به ایران داده شود و تضمینهای امنیتی تا حدی فراهم شود، ممکن است ایران حاضر باشد سیاستهای منطقهای خود را تغییر دهد و از گروههای نیابتی صرفنظر کند.
واعظ تأکید میکند: مقایسه با توافق ۲۰۱۵ نشان میدهد گزینه نظامی دستاورد بسیار کمتری نسبت به دیپلماسی داشته است—۱۵ سال محدودیتی که برجام برای برنامه هستهای ایران بدون شلیک یک گلوله ایجاد کرد در برابر تنها ۲ سال تأخیر ناشی از حملات اخیر به برنامه هستهای، همراه با بمباران و تلفات.
پیامدهای داخلی حمله اسرائیل به ایران چه بود؟
او میگوید از سوی دیگر این حملات گزینههای ایران را محدود کرده و گزینه رفتن به سمت سلاح هستهای را در بین همه گروه ها، نه تنها نخبگان سیاسی بلکه مردم عادی هم جذابتر کرده است. مردمی که احساس میکنند حکومت قادر به کنترل حریم هوایی نیست و ساختمان مسکونی آنها بدون هشدار قبلی هدف قرار میگیرد، از داشتن توعی بازدارندگی که مانع تکرار چنین وقایعی شود، حمایت میکنند.
واعظ تاکید کرده حملات اسرائیل موجی از ملیگرایی ایجاد کرده که به سود حکومت تمام شده است. روایات نظام مبنی بر دشمنی آمریکا و اسرائیل با ملت ایران تقویت شده است. این واقعیت است که ایران در میانه یک مذاکره با آمریکاییها هدف حمله قرار گرفت. از سوی دیگر این هم یک فکت است که اسرائیل فقط ترورهای هدفمند نمیکند و مردم عادی را هم هدف قرار میدهد و همین وقایع، روایت رسمی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل و آمریکا را تقویت کرده است. با این حال، واعظ معتقد است این فرصت گذراست و حکومت نشان داده قادر به استفاده از این موقعیت برای آشتی ملی یا اصلاحات ساختاری نیست.
با این حال واعظ یک نتیجه مهم گرفته و آن اینکه تغییر نظام در ایران کار سادهای نیست. اپوزیسیون ایرانی نامنظم است، دیدگاه مثبتی برای آینده کشور ندارد و رهبری مؤثری هم ندارد و اگر ناپایداری یا فروپاشی رخ دهد، احتمالاً به درگیریهای داخلی یا تسلط نظامی بر نظام منجر خواهد شد نه یک دموکراسی.
آینده دیپلماسی چه خواهد شد؟
به باور واعظ، همچنان امکان توافق وجود دارد، اما ایران این بار خواهان تضمینهای امنیتی است—درخواستی که آمریکا بعید است بپذیرد تا زمانی که ایران تهدیدی برای اسرائیل تلقی شود.
او یک سناریو را پیشنهاد داده و آن ایجاد نوعی پیمان ضمنی عدم تجاوز بین ایران و اسرائیل با میانجی گری آمریکاست. هرچند خود واعظ معتقد است این سناریو غیرواقع بینانه است. با این حال ایران در وضعیتی است که ممکن است توافق کند که تهدیدی برای اسرائیل ایجاد نکند و از بازیگران غیر دولتی که به دنبال این کار هستند حمایت نکند و تمرکز خود را بر بازسازی اقتصاد و کشور خود بگذارد.
یکی از پیشنهادها، ایجاد کنسرسیوم چندملیتی غنیسازی در یک جزیره در خلیج فارس است، تا ایران حق غنیسازی داشته باشد، اما در چارچوبی بینالمللی و تحت نظارت گسترده.
چین کاری نمیکند، اروپا وضعیت را پیچیده میکند و منطقه میتواند موثر باشد
واعظ میگوید مذاکرات اصلی میان تهران و واشنگتن خواهد بود و چین نقش سازندهای ندارد و اروپا نیز بیش از آنکه کمک کند، با بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل شرایط را پیچیدهتر میکند.
واعظ هشدار میدهد که حمایت برخی رهبران اروپایی از حملات اسرائیل پیام خطرناکی به جهان میدهد: اینکه «قدرت حق را تعیین میکند». این رویکرد مشروعیت اروپا در دفاع از حقوق بشر و قوانین بینالمللی را تضعیف میکند.
او میگوید: کشورهای منطقه مانند ترکیه، عربستان و قطر احتمالاً بهترین میانجیگران خواهند بود؛ رهبرانی که روابط شخصی خوبی با رئیسجمهور ترامپ دارند و از ادامه یا تشدید این درگیری منفعت نمیبرند، مانند رئیسجمهور رجب طیب اردوغان از ترکیه، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، یا امیر قطر.
چشمانداز آینده چیست؟
واعظ میگوید در کوتاهمدت بازگشت به جنگ محتمل نیست، اسرائیل تقریباً تمام اهداف خود در ایران را مورد هدف قرار داده است. این کشور بسیاری از اهداف خود را محقق کرده و هیچ ضرورت سیاسی برای نخستوزیر نتانیاهو وجود ندارد که درگیری را از سر بگیرد. با توجه به اینکه کنست وارد تعطیلات شده و موقعیت او حداقل تا اکتبر امن است. بنابراین، نیازی به اقدام نظامی فوری وجود ندارد، مگر اینکه ایران بهسوی ساخت سلاح هستهای حرکت کند یا توان دفاعی خود را بازسازی نماید. اما بدون یک راهحل پایدار، اگر مکانیسم ماشه فعال شود، اگر ایران از معاهده انپیتی خارج شود، بحران دوباره شعلهور خواهد شد و میتواند به جنگی گستردهتر در منطقه منجر شود.
او در پایان به یک جمع بندی رسیده و میگوید: ایران در جنگ اخیر تضعیف شده، اما نابود نشده است. گزینههایش محدود شده و همین امر احتمال حرکت آن بهسمت تسلیحاتی شدن را افزایش میدهد. تنها راه مهار این روند، یک راهحل دیپلماتیک است که نهفقط موضوع هستهای، بلکه دشمنی بنیادین میان ایران و اسرائیل را نیز مورد توجه قرار دهد.