به گزارش سایت خبری مدارا؛ حجت السلام احمد عابدینی در پاسخ به نامه حجت الاسلام و المسلمین غلام عباس هاشمی همدانی در باب حجاب نوشت:
جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای غلام عباس هاشمی همدانی زید عزه العالی
پس از سلام و تحیت و تشکر، نوشته حضرت عالی را خواندم و به ذهنم رسید برخی توضیحات را بدهم.
کلیپ پخش شده از بنده، الف: در اعتراض به حجاب و پوشش اجباری بود نه به اصل پوشش و حجاب.
ب: در اینکه آیه ۵۹ سوره احزاب پوشش را برای تمامی زنان قرار نداده است و حکم در این آیه محدود است به نساءالمؤمنین؛ یعنی زنان منتسب به مردان مؤمن. بنده مصداق «نساء المؤمنین» را همسران مردان مؤمن دانستم، حال اگر شما میخواهید دختران یا خواهران و مادران آنان را نیز اضافه کنید اولاً با قواعد اصولی که در حوزه خواندهایم سازگاری ندارد زیرا در آیه مباهله با قرینه خارجی میفهمیم که «نساءنا» منظور حضرت زهرا (س) است و عمل فرعونیان برای ما روشن نیست که آیا تنها دختران را زنده میگذاشتند یا مطلق زنان را. و به هرحال بر فرض که نساء در آن موارد با قرینه عام باشد و شامل دختران و خواهران و مادران هم بشود ولی طبق آیه ۲۲۳ سوره بقره «نساءکم حرث لکم فأتوا حرثکم انی شئتم؛ زنانتان کشتزار شمایند و هر گونه که خواستید یر کشتزار خودتان وارد شوید» و آیه ۲ در سوره مجادله «الذین یظاهرون منکم من نسائهم؛ و کسانی از شما که زنانشان را ظِهار میکنند» و آیه ۳ همان سوره «والذین یظاهرون من نسائهم» و آیات فراوان طلاق و ایلاء و اعتکاف در مسجد و… منظور از «نساء» همسران است. پس «نساء» وقتی که قرینهای نباشد استعمالش در غیر همسر مجمل است و نیاز به قرینه دارد و چون در آیهٔ مورد بحث قرینهای وجود ندارد شمول «نساء المؤمنین» برای غیرِهمسرانِ مردانِ مؤمن مشکوک است و اصل، عدم آن است و شما باید برای شمولش دلیل بیاورید و تازه مساله اجتهادی میشود و در موارد اختلافیِ اینگونهای هر خانمی از مجتهد خودش تقلید میکند و اینکه او به نظر خاصی پایبند باشد یا مُلزَم شود، نیازمند دلیل است. تازه این وظیفه زنان، اما وظیفه حکومت در این باره از کجا روشن میشود؟!
از همه اینها گذشته این آیات پس از جنگ احزاب نازل شده است و تا آن زمان زنان همان حجاب عرفی خود را داشتند و پس از نزول این آیه نیز زنان مشرک و زنان یهودی و کنیزان در جامعه بودند و مکلف به حجاب نبودند و حکومت نیز مکلف به حجابدار کردن آنان نبود پس اینکه کسی بخواهد حجاب را الزام یا اجبار کند یا آن را به عفاف ربط دهد نیازمند دلیل است. عفاف را همه قبول داند ولی ملازمهٔ بین عفاف و حجاب و الزام به حجاب برای رسیدن به عفاف نیازمند دلیل است.
نکته دوم. بنده به طور مطلق حجاب را کم اهمیت ندانستم بلکه در مقایسه با عدالت و نماز و زکات آن را کم اهمیتتر دانستم. آیا شما منکر این هستید؟ آیا آیات «ان الله یأمر بالعدل»، «اعدلوا هو اقرب للتقوی» و نظایر آن در ذهن شریفتان نیست؟ آیا آیه ۲۵ سوره حدید هدف از فرستادن تمامی رسولان و دلیلهای روشن و کتاب و میزان را قیام به قسط ندانسته است؟ آیا تعداد «اقیموا الصلاه» ها بیشتر از آیات حجاب نیست؟ آیا قرآن خبر ازجهنمی بودن بینمازها نداده است؟ آیا برای اقامه نماز نیاز نیست که رانتها و پارتیبازیها از جامعه رخت بربندد تا نماز اقامه شود؟! آیا میان خواندن نماز و اقامهٔ آن تفاوت نیست؟ آیا برای اقامهٔ نماز نباید شبهات جوانان پاسخ داده شود؟ آیا بزرگترین شبهه جوانان بیعدالتی و چند شغله بودن برخی و بیکار بودن برخی و پرخوری برخی و گرسنگی برخی دیگر نیست؟
بنده خواستم بگویم نیرو و فکر و امکانات را در راه عدالت بسیج کنید خود به خود حجاب و پوشش در بیشتر سطوح جامعه حل میشود.
نکته سوم اینکه فرمودید حجاب خواست متدینین، علما، مراجع تقلید و خانواده شهداست و… باید عرض کنم رعایت حجاب آن مقداری که در شرع ثابت است خواست مؤکد اینجانب هم هست ولی راهش گرفتن و بستن و گشت ارشاد و نیروی انتظامی و تعهد و… نیست. راه اشتباه گرفته شده است؛ با زور، زنان و مردان به لجبازی میافتند. نگاه کنید که هیچ معصومی بر بیحجابی مجازاتی روا داشته است؟ بلکه فرموده آنان که وقتی نهی شوند گوش نمیدهند نظر به آنان جایز است. و نفرموده که آنان با نیروی قاهره به زندان میروند.
پس نزاع بر سر راهی است که به آرمان شهدا برسیم و یقیناً راه زور ما را از آن آرمان دور میکند «والعرف ببابک».
نکته چهارم، فرمودهاید که باید روایات را نیز ملاحظه کرد. باید عرض کنم که رجوع به مقالههای اینجانب در شمارههای ۲۳ و ۲۴ مجله فقه که دفتر تبلیغات در سال ۱۳۷۹ چاپ کرده است و ۸۶ صفحه در آنجا قلم زدهام و رجوع به کتاب «احکام و حدود الهی در تفسیر سوره نور» که بوستان کتاب قم چاپ کرده و ذیل آیه ۳۱، بیش از ۸۰ صفحه قلم زدهام و رجوع به پاورقیهای آن بحث شما را مطمئن میکند که روایات شیعه و سنی را در این بحث در کتابهای روایی و تفسیری دیدهام و با اطمینان به شما میگویم که حتی یک روایت صحیح مبنی بر وجوب اجبار زنان به حجاب یا عذاب آخرتی برای بدحجابان پیدا نکردم.
شاید دیگر لازم نباشد از مقاله حجاب عرفی یا شرعی که در کتاب «مبانی در ترازوی نقد» چاپ شده است یا از مقاله «الحجاب و مضافحه المرأه» که بیش از صد صفحه است و در کتاب «مقالات فقهیه معاصره» در لبنان از سوی «دارالمحجه البیضاء» چاپ شده است، نام ببرم تا مطمئن شوید برای این بحث به اندازه کافی وقت صرف کردهام و اکنون نوبت حکومت است که با مطالعه و بررسی این مجموعه راه خود را تصحیح کند.
نکته پنجم اینکه هیچ دشمنی بدتر از جهالت خودمان نیست وقتیکه با غرور و تحریک و تعصب هم آبیاری شود آن وقت میشود دشمنترین دشمنان برای خودمان نفس خودمان. «اعدی عدوک نفسک آلتی بین جنبیک» که به هیچ صراطی مستقیم نمیشود.
بله دلسوخته محترم اگر جامعهای عادل با اقتصادی سالم و مسئولانی مردمی و انتخاباتی رقابتی و احزابی آزاد و اموری شفاف و روحانیونی مردمی داشته باشیم مطمئن باشید که هیچ دشمنی نمیتواند نفوذ کند ولی افسوس.
نکته ششم اینکه معلوم شد مطالعات فراوانی داشتهام و مطالب فراوانی قبلاً از بنده چاپ شده است بنابراین به مطالب مطرح شده به دید شبهه نگاه نکنید تا بخواهید آنها را جواب دهید، بلکه احتمال بدهید که شاید دین آنگونه که قبلاً فهمیده بودیم نباشد و نیاز به مطالعه جدید داشته باشد. بیایید با بد معرفی کردن دین، مردم را از دین بیرون نکنیم. اگر اجباری نباشد اکثر جامعه حجاب را رعایت میکنند و اقلیت هنجارشکن همیشه بودهاند و کاری از پیش نمیبرند.
این غلط را از ذهن بیرون کنیم که زنان باید پوشیده باشند تا مردان به حرام نیفتند؛ زیرا مردان باید دیده فرو کاهند. «قل للمؤمنین یغضوا…». و در صدر اسلام تا سال ششم هجری حکم حجاب نبود و پوشش همان پوشش عرفی و مورد نیاز در هر شرایط بود و پس از آمدن حکم پوشش باز زنان غیر مسلمان و کنیزان در جامعه بدون پوشش شرعی بودند و اینکه گمان شود باید با چادر زنان ظاهر جامعه را اسلامی کرد غلط است و باید از آن دست برداشت و دیده فرو کاستن را تبلیغ کرد و با عدالت ظاهر و باطن جامعه را اسلامی کرد.
در پایان بنده امیدوارم که کار حجاب به دولت سپرده نشود و آنان نیز هیچ دخالتی در حجاب نکنند و لااقل یک دوره پنج ساله همهٔ فکر و فرصت را روی عدالت بگذارند و عادلانه همه چیز را تقسیم کنند، از شغل و پست و رانت و امتیاز همه برای همه باشد و مردم را آزاد بگذارند تا اثر این کار را بر وجدان خود و جامعه ملاحظه کنند.
والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین