کد خبر : 223467
انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۸ - 16:28
دسته‌بندی : اجتماعی
چاپ

رئیس انجمن مددکاری: افزایش قیمت مسکن، باعث شده برخی خانواده‌ها مجبور به زندگی در خیابان شوند

حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری می‌گوید: پدیده کارتن‌خوابی در ایران در دو دهه اخیر مشهودتر شده است. علاوه‌بر آن تغییراتی هم نسبت به دو دهه پیش در این وضعیت شکل گرفته است.

رئیس انجمن مددکاری: افزایش قیمت مسکن، باعث شده برخی خانواده‌ها مجبور به زندگی در خیابان شوند

به گزارش سایت خبری مدارا؛ زمستان هر سال همواره همراه بوده است با سربرآوردن یک آسیب اجتماعی تکراری، چیزی به نام کارتن‌خوابی. فرغ از آن همواره کارتن‌خوابی به عنوان نمادی از گسترش آسیب‌های اجتماعی شناخته شده است، پدیده‌ای که حالا مدت‌هاست پدیده نیست. آنقدر که سال پیش حتی یک عضو شورای شهر تهران از آن به عنوان عجیب «سبک زندگی» نام برد. متولیان این امر هم اگرچه یکی دو تا نیستند اما در این میانه همواره سعی کردند بار مسئولیت را روی دوش دیگر بیندازند. نمونه‌اش اظهارنظر دیروز سرپرست دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور که اعلام کرد «بخشی در حوزه امور آسیب دیدگان اجتماعی برای کارتن خواب‌ نداریم، قانون نیز موضوع نگهداری از آنها در سرپناه و گرمخانه‌ها را به شهرداری سپرده است و شهرداری‌ها موظفند امور کارتن‌خواب‌ها را انجام دهند.» اما آنچه در این رابطه مورد توجه است اینکه با وجود همه پیامدهای افزایش این آسیب هنوز حتی رصدی از تعداد این افراد نداریم، این افزایش هم به دلیل نبود داده‌های مستند همواره بر اساس گمانه رخ داده است. در این رابطه با حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری ایران گفتگو کردیم.

 اساسا آیا آماری مستند در رابطه با تعداد کارتن‌خواب‌ها در ایران، به‌ویژه کلانشهرها در اختیار داریم؟

در رابطه با کارتن‌خوابی هیچ آمار رسمی وجود ندارد. در بین برخی گفته‌های مسوولان می‌توان اشاره‌‌هایی به تعداد کارتن‌خواب‌ها دید. به عنوان مثال پلیس مواد مخدر اعلام کرده است سال گذشته حدود ۶۰ هزار معتاد متجاهر کارتن‌خواب را شناسایی و حمایت کرده است. یا شهرداری تهران ادعا می‌کند هر سال بین  ۱۴ تا ۱۵ هزار متکدی بی‌خانمان کارتن‌خواب را مشمول خدمات خود کرده است. اما آمار دقیق و کاملی در این باره تا به حال از سوی نهادهای رسمی منتشر نشده است.

البته باید گفت در رابطه با این پدیده، کشورهای دیگر هم آمار رسمی و قابل استنادی ندارند، مگر در کشورهایی که کمتر با این مسئله رو‌به‌رو هستند.

در برخی از آسیب‌های اجتماعی همواره ما فراری بوده‌ایم از ارائه آمار، چرا که ارائه آمار به نوعی به معنای به رسمیت شناختن این پدیده هم هست، آیا فکر نمی‌کنید ما دوست نداریم این پدیده را به رسمیت بشناسیم؟

نه. دلیل در اختیار نداشتن آمار، اجبار ما در به رسمیت شناختن کارتن‌خوابی نیست. بخشی از این ماجرا به دلیل پیچیدگی خود موضوع کارتن‌خوابی است. به عنوان مثال در ایتالیا با ارائه خدماتی همچون غذای رایگان توانستند تعداد واقعی افراد کارتن‌خواب را به دست بیاورند، ‌به این مفهوم که چون جای مشخص و سازوکار معلومی ندارند، شمارش این افراد ساده نیست. ما هیچ نظامی در این بخش نداریم و بدیهی است که افراد هم تمایلی به معرفی خود به عنوان کارتن‌خواب ندارند.

به همین دلیل است که نمی‌توانیم اقداماتی در راستای توانمندسازی آنها صورت بدهیم؟

اقدامات ما بیشتر حمایت و البته پاک کردن صورت مساله بوده است.

طرحی که سال ۹۴ در شهرداری تحت عنوان بهاران اجرا شد و تا سال ۹۶ هم ادامه پیدا کرد و بعد از آن محدود شد، صرفا به همین حمایت‌ها می‌پرداخت. چرا در آن طرح درصد بسیار محدودی از کارتن‌خواب‌ها به خانواده‌های‌شان بازگشتند؟

اساسا در کارتن‌خوابی، بازگشت به خانواده معنایی ندارد. برنامه‌های مداخلاتی هم بر محور بازگشت به خانواده اجرا نمی‌شود، به این معنا که اولویت اولیه این برنامه‌ها بازگشت کارتن‌خواب‌ها به خانواده نیست. ذات این پدیده هم این‌طور است که این اولویت به‌سادگی میسر نمی‌شود.

بدون آمار پس نمی‌توانیم قائل به این نکته باشیم که تعداد کارتن‌خواب‌ها افزایش داشته است؟

این گزاره را می‌توانیم اینطور عنوان کنیم که پدیده کارتن‌خوابی در ایران در دو دهه اخیر مشهودتر شده است. علاوه‌بر آن تغییراتی هم نسبت به دو دهه پیش در این وضعیت شکل گرفته، به عنوان مثال آمار زنان هم در میان کارتن‌خواب‌ها بیشتر شده است، آنقدر که شهرداری تهران مجبور شد مرکز نگهداری برای زنان احداث کند. علاوه‌بر آن، سن افراد کارتن‌خواب هم کاهش یافته و تنوع آن افزایش پیدا کرده است. این دریافت‌ها براساس گزارش‌های منتشرشده شهرداری‌ها و البته پژوهش‌های اندک صورت‌گرفته پیرامون این موضوع به دست آمده است.

معتادان چند درصد از جمعیت کارتن‌خواب‌ها را تشکیل می‌دهند؟

بدیهی است که بخش قابل‌توجهی از جمعیت آنها معتاد هستند، اما باید بدانیم این جمعیت «تک‌ویژگی» نیستند. به این مفهوم که در کنار اعتیاد برخی از این افراد ممکن است بیماری‌های دیگری هم داشته باشند. در میان زنان ممکن است افرادی باشند که تن‌فروشی یا سرقت هم انجام دهند. افراد بی‌سرپرست، افراد دارای اختلالات روانی و افراد دارای معلولیت هم می‌توانند در کنار اعتیاد در جمعیت این افراد دیده شود. اما اعتیاد وجه مشخصه بارزی میان آنهاست.

به تغییرات در پدیده کارتن‌خوابی اشاره کردید، از کاهش سن تا حضور بیشتر زنان. آیا دلیلی برای این تغییرات در دو دهه اخیر متصور هستید؟

بارزترینش شاید افزایش فقر باشد. دیگر دلیل افزایش پدیده اعتیاد در جامعه است که می‌تواند افزایش کارتن‌خوابی را به همراه داشته باشد. عامل تعیین‌کننده دیگر در این حوزه، کاهش مسوولیت‌پذیری خانواده در قبال این افراد است. مؤلفه دیگر را باید در گسترش شهرنشینی بدانیم، چون می‌دانیم شهرنشینی اقتضائات خودش را دارد و باعث تغییر سبک زندگی و الگوهای ارتباطات اجتماعی می‌شود. قبل از این خود بافت محلات اجازه کارتن‌خوابی را به افراد نمی‌داد، چون کارکرد این محلات به نوعی باعث مراقبت از آنها می‌شد. اما با بر هم خوردن بافت محلات به دلیل گسترش شهرنشینی، این شکل از مراقبت از بین رفته است. از سوی دیگر مردم هم به‌واسطه افزایش گرفتاری‌های شخصی و سخت‎‌تر شدن معیشت زندگی‌شان، کمتر راغب به انجام این دست مراقبت‌ها هستند. ضمن این‌که این افراد هم جزو اولویت همان اندک مردمی که همچنان معتقد به مراقبت هستند، قرار ندارند. به این مفهوم که آنها ترجیح می‌دهند به بچه‌های یتیم یا زنان سرپرست خانوار یا خانواده‌های کم‌برخوردار یا افراد دارای معلولیت کمک کنند تا افراد کارتن‌خواب که معتاد هم هستند. البته دلیل‌شان برای حمایت نکردن منطقی است، چراکه آنها از این کمک‌ها معمولا نتیجه‌ای هم نمی‌گیرند. این نبود اثربخشی در نهادهای متولی هم وجود دارد. مراکز نگهداری از معتادان متجاهر (که بنده با به کاربردن این واژه موافق نیستم) چقدر موفق بوده است؟ تقریبا هیچ. تقریبا ۹۸ درصد افرادی که در این مراکز نگهداری می‌شدند، به وضعیت قبلی خود برگشتند و تازه همان ۲ درصد باقیمانده هم اطمینانی به پاک شدن‌شان وجود ندارد.

به نظر می‌رسد چون سیاست مداخلاتی این نهادها اشتباه بوده، کارآیی لازم را نداشته است.

بله بنده هم موافقم، محور این سیاست‌ها ترک اعتیاد بود، در حالی که باید محور آن مداخلات کاهش آسیب می‌بود.

سیاست اولیه ما در رابطه با آسیب‌ها معمولا پاک کردن صورت مساله بوده، پیامد بی‌توجهی به پدیده کارتن‌خوابی چه می‌تواند باشد؟

اولین پیامد آن تهدید امنیت است. دیگر این‌که وقتی یک پدیده مشهود می‌شود، سبب ترویج آن پدیده تبدیل می‌شود. دیگر پیامد مهم آن عادی‌سازی کارتن‌خوابی است، چراکه با بی‌توجهی به آن، این موضوع دیگر در چشم شهروندان به موضوعی معمولی تبدیل می‌شود. شاید جالب باشد بدانید که با عادی‌سازی این اتفاق برخی از خانواده‌ها یاد می‌گیرند که می‌توان از این روش هم برای طرد افراد استفاده کنند!

در ساختار نظام اداری ایران، متولی مشخصی برای کارتن‌خوابی دیده شده است؟

طبق مصوبه شورای‌عالی اداری سال ۷۸، شهرداری متولی این موضوع است. هر چند در این موضوع هم برای ۱۱ سازمان دیگر مسوولیت تعریف شده است که در میان همه آنها شهرداری نقش محوری را دارد. در کنار آنها سازمان‌ها و نهادهایی همچون فرمانداری، بهزیستی، کمیته امداد، دادگستری و… قرار دارند.

چرا روش‌های این تعداد نهاد و سازمان موفقیتی نداشته است؟ یا حداقل به توانمندسازی پایدار آنها منجر نشده است؟

چون ما همیشه دنبال پاک کردن صورت مساله بودیم تا پرداختن به خود مساله. البته مشکل بودن خود این پدیده هم سبب شده این ارگان‌ها نتوانند به‌راحتی به هدف‌شان برسند.

از نقش نهادهای متولی بگذریم، خود مددکاری اجتماعی به عنوان حرفه‌ای که به لحاظ نظری و عملی نقشی اساسی با آسیب‌های اجتماعی و توانمندسازی داشته، چه الگوهایی ارائه داده است؟

همین حالا هم بخش عمده این کار به عهده مددکاران اجتماعی است. در این حوزه ما اعتقادی به سیاست پیشگیری نداریم. وقتی موضوع مطرح می‌شده که همراه با اتفاق بوده است، چند سال پیش سرمای یکباره هوا باعث مرگ تعداد قابل‌توجهی از این افراد شد و موضوع کارتن‌خوابی به یکباره مطرح شد. نکته دیگر این‌که بخش قابل‌توجهی از افرادی که ما حالا به عنوان کارتن‌خواب می‌شناسیم، معلول اجرای سیاست‌های مسوولان در چند دهه پیش هستند. معلول بی‌تدبیری و ناکارآمدی سیاست‌های توسعه دولتی هستند. بنابراین باید شامل خدماتی از سوی سیاست‌گذاران شوند. آنها باید خدمات اولیه‌ای همچون بهداشتی و درمانی و سرپناه را بگیرند. اما همان سازمان‌های حمایتگر همچون بهزیستی و کمیته امداد، قادر به رسیدگی مناسب به گروه‌های هدف‌شان نیستند، چه برسد بخواهند بار مضاعفی را به دوش بکشند.

مشخصا الگوی مداخلاتی مدنظر مددکاران اجتماعی در این حوزه چیست؟

کاهش آسیب به عنوان الگوی مداخله‌ای مددکاران در این حوزه است. به این مفهوم که کاهش آسیب بهترین رویکرد در رابطه با این افراد است. باید در رویکرد محله‌محوری این افراد شناسایی شوند و توسط شهرداری و ارگان‌های دیگر خدماتی به آنها ارائه شود.

چرا افراد بی‌خانمان نمی‌توانند از کارتن‌خوابی خارج شوند؟

اولین گام برای خارج شدن از این پدیده، داشتن چتر حمایتی از سوی نهادهای اجتماعی و البته خانواده است که این افراد ندارند. برای معتاد کارتن‌خواب همه پل‌های پشت‌سر‌ خراب شده است. وقتی این چتر حمایتی از سوی خانواده و آشنایان و اقوام وجود نداشته باشد، انتخابی جز تداوم شرایط کارتن‌خوابی برای فرد وجود ندارد.

پس با این باور می‌توانیم نتیجه بگیریم در نهاد خانواده دچار تزلزل‌های بسیاری هستیم؟

شک نکنید. خانواده به نوعی کارکرد تعهدی خودش را در برابر اعضای خانواده به شکلی که در گذشته داشتیم، از دست داده است. همین موضوع درباره محله‌ها هم صدق می‌کند. خانواده می‌گوید من زیر بار سنگین حمایت از اعضای سالم هم مانده‌ام، چه رسد بخواهم چنین فرد آسیب‌دیده‌ای را هم تحت پوشش خود‌ قرار دهم؟! ضمن این‌که حضور این افراد در خانواده هم به پایگاه اجتماعی خانواده ضربه می‌زند و همین امر باعث طرد این افراد از سوی چتر حمایتی خانواده می‌شود. بخشی از این افراد هم ناتوان هستند و امکان توانمندسازی را ندارند.

کشورهای دیگر هم چنین راهکاری را به کار می‌بندند؟

راهکارهای کشورهای دیگر عموما در ایران قابل اجرا نیست. به عنوان مثال در دانمارک و سوئد به‌واسطه حجم اندک کارتن‌خواب‌ها، آنها شامل خدمات عمومی از سوی نهادهای عمومی قرار داده می‌شوند. به این معنا که این کشورها کارتن‌خواب‌ها را بیمه می‌کنند و خدمات بهداشت و سلامتی رایگان به آنها می‌دهند. ضمن این‌که در کشوری مثل ایتالیا، سازمان‌های مردم‌نهاد نقش بسیاری در شناسایی و حمایت‌گری از این افراد دارند، این سازمان‌ها با تهیه غذای گرم و ایجاد مراکز نگهداری، آنها را مورد حمایت قرار می‌دهند. چراکه در ابتدا این کشورها، معضل کارتن‌خوابی را به عنوان یک پدیده پذیرفته‌اند. در کنار همه این موارد، نهادهای مذهبی هم حمایت‌گری ویژه‌ای در این حوزه صورت می‌دهند.

گزارشی از کارتن‌خوابی خانوادگی داشته‌ایم؟ می‌توانیم استدلال کنیم به سمت کارتن‌خوابی خانوادگی پیش می‌رویم؟

گاهی مواردی از حضور یک خانواده در خیابان دیده‌ایم اما الزاما همه اینها را نمی‌توانیم کارتن‌خواب بدانیم. اما به دلیل افزایش مهاجرت و گسترش سکونت‌گاه‌های غیررسمی و افزایش قیمت مسکن، دیده‌ایم که خانواده‌ای مجبور به زندگی در خیابان شده است. اما این‌که بگوییم پدیده کارتن‌خوابی به سوی خانوادگی شدن می‌رود، حداقل با این مؤلفه‌ها قابل اثبات نیست.

اخبار مرتبط:
جلیل محبی: بازگشت گشت ارشاد به خیابان‌ها خواست دولت بود
جلیل محبی: بازگشت گشت ارشاد به خیابان‌ها خواست دولت بود

دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر، بازگشت گشت ارشاد به خیابان ها را از اقدامات دولت نامیده است.

آتش‌سوزی در پایانه شرق تهران با ۶ کشته / جزییات
آتش‌سوزی در پایانه شرق تهران با ۶ کشته / جزییات

آتش سوزی در پایانه شرق تهران ۶ کشته و یک مصدوم برجای گذاشت.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق محفوظ است