کد خبر : 203921
انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۷ - 17:34
دسته‌بندی : فرهنگی، اخبار ویژه
چاپ

پاسپورت همایون شجریان و سحر دولتشاهی توقیف شد

امروز خبری مبنی بر توقیف پاسپورت‌های همایون شجریان و سحر دولتشاهی به نقل از شاهدانِ عینی رد برخی رسانه‌ها منتشر شد که ساعاتی بعد به تایید یکی از اعضای خانواده شجریان هم رسید.

پاسپورت همایون شجریان و سحر دولتشاهی توقیف شد

به گزارش سایت خبری مدارا؛آوا مشکاتیان ـ خواهرزاده همایون شجریان ـ در پی پیگیری‌های خبرنگار ایسنا با تأیید این خبر، در عین حال در توضیح بیشتری درباره‌ی آن، گفت: «خود آقای شجریان اگر بخواهند، درباره جزییات این موضوع با رسانه‌ها صحبت خواهند کرد.»

در حالی که همایون شجریان قرار بود نخستین تور خارج از کشورش را در سال جاری در کشور کانادا برگزار کند، به علت صادر نشدن ویزای تعدادی از اعضای گروه «سیاوش»، صرفا روزهای پایانی این تور برپا شد.

این خواننده پس از بازگشت از کنسرت‌های کانادا، دوباره به خارج از کشور و این بار به استرالیا سفر کرد تا تور کنسرت‌هایش را در این کشور ادامه دهد. با این همه به هنگام بازگشت از استرالیا، پاسپورت همایون شجریان به همراه سحر دولتشاهی توقیف شد.

این اتفاق در حالی برای شجریان پسر رقم خورد که امروز دومین سالگرد درگذشت محمدرضا شجریان ـ خواننده فقید کشورمان ـ است و احتمال می‌رود همایون شجریان به قصد شرکت در مراسم پدر امروز را برای بازگشت به کشور انتخاب کرده بود.

اخبار مرتبط:
جبلی: فضای تبادل و تضارب افکار در صداوسیما ادامه خواهد داشت
جبلی: فضای تبادل و تضارب افکار در صداوسیما ادامه خواهد داشت

رئیس سازمان صداوسیما گفت: تعامل با مخاطبان و میدان دادن به مردم برای اظهارنظر در مورد موضوعات مختلف همان‌طور که دیدیم، ان‌شاالله تقویت خواهد شد.

بهرام بیضایی به سرطان مبتلا شد
بهرام بیضایی به سرطان مبتلا شد

پرویز جاهد نویسنده و منتقد سینما با انتشار تصویری از بهرام بیضایی نوشت: «عکس ظاهرا غیر متعارفی از بهرام بیضایی در فضای مجازی تکثیر شده و دوستانی درباره‌اش تحلیل و نظریه‌پردازی کرده و می‌کنند. تا جایی که اطلاع دارم متاسفانه آقای بیضایی مدتی است گرفتار هیولای وحشتناکی شده‌اند و با آن می‌جنگند.»

همسر کیومرث پوراحمد: من هنوز جرئت نکرده‌ام به وسایل و لباس‌هایت‌ دست بزنم
همسر کیومرث پوراحمد: من هنوز جرئت نکرده‌ام به وسایل و لباس‌هایت‌ دست بزنم

مهرانه ربی نوشت: کیو جان من هنوز جرئت نکرده‌ام به وسایلت، به لباس‌هایت‌ دست بزنم. حوله‌ات هنوز پشت در حمام آویزان است و من هربار که از آنجا رد می‌شوم دلم پایین می‌ریزد. کتاب‌هایت را دست نزده‌ام و فکر می‌کنم شاید این‌طور بشود حداقل حضورت را در امتداد شعور حیاتی که تو را به آن‌ها دوخته احساس کنم.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق محفوظ است