به گزارش مدارا،غلامرضا ظریفیان، فعال و تحلیلگر سیاسی، درباره این موضوع گفت: «اساسا یک نظام سیاسی باید بتواند هر ارتباط بینالمللی که به منافع ملی کشورش کمک کند را برقرار سازد. در جهان کنونی اصل بر تعامل مثبت است و باید از هر ارتباط مثبتی میان کشورها استقبال کرد. جهان کنونی از حالت دوقطبی شرق و غرب درآمده و دیگر جنگ سردی وجود ندارد. امروز شرایط بینالمللی بسیار پیچیدهتر از گذشته است و اصلا نمیتوان قائل به ارتباط با یک سمت دنیا بود».
او ادامه داد: «در جهان کنونی باید با عبور از بلوکبندیهای سنتی در پی ایجاد موازنه مثبت بود؛ به این معنی که کشورها باید بتوانند با همه کشورها اعم از کشورهای غربی و شرقی با در نظر داشتن منافع ملی خود ارتباط داشته باشند و این نگاه تازه باید در نظامهای سیاسی دنیا وجود داشته باشد. ویلدورانت درباره بقای تمدنها سخن جالب و درستی میزند؛ او میگوید تمدنهایی میتوانند به بقای خود ادامه دهند که پاسخهای جدیدی به نیازهای جدید بدهند وگرنه اگر قرار باشد پاسخهای کهنه به نیازهای تازه داده شود، تمدنها دچار مشکل میشوند».
این فعال سیاسی درباره ارتباط ایران با چین و روسیه بیان کرد: «اینکه اکنون ایران توانسته با چین و روسیه ارتباط مثبتی برقرار کند، فیالنفسه امر مطلوبی است و جهت موازنه قدرت است. اما متأسفانه در روزهای اخیر دیدیم که عمده بحثونظرها حول چگونگی نشستن آقای پوتین یا نمازخواندن آقای رئیسی یا نحوه استقبال از آقای رئیسی یا اندازه میز مذاکره دو رئیسجمهور میچرخید که این بحثها چه له و چه علیه درست نیست و ما باید به این سمت برویم که در پی ارتباط ایران با روسیه و چین چه تعهداتی برای ایران ایجاد و چه امتیازاتی نصیبمان میشود. چارچوبهای اصلی مذاکرات با روسها و چینیها چیست و قرار است به چه نقطهای ختم شود؟ اکنون هیچ گزارش روشنی از جزئیات مذاکره با روسها و قرارداد ۲۵ساله با چین ارائه نمیشود و ابهامات بسیاری در این موضوع وجود دارد».
او در پایان گفت: «باید همه چیز شفاف بیان شود تا تحلیلگران و مردم بتوانند ارزیابی دقیقی از مناسبات تازه ایران داشته باشند تا اگر این ارتباطات به نفع مردم و کشور ایران است، همه به طور کامل حمایت کنیم اما وقتی عرصه مبهم است نمیشود انتظار داشت که شبهاتی بهوجود نیاید».